چالش‌های کارآفرینی حوزه بانوان

رسانه
2021/02/03 فوریه
100st.ir/10327
کپی شد
سکوی پرتاب مانا، بانوان، موفقیت بانوان، استارتاپ بانوان، استارت آپ بانوان، چالش های بانوان کارآفرین، فرش آنلاین

 

گفتگوی آرزو خسروی، مدیر عامل فرش آنلاین با مجموعه 100استارتاپ، در آستانه‌ی  رویداد سکوی پرتاب مانا

              مرکز نوآوری مانا: مرکز نوآوری مانا به عنوان اولین مرکز تخصصی با محوریت بانوان در حوزه‌های نوآوری و کارآفرینی با هدف حمایت از بانوان نوآفرین سراسر کشور در اقدامی مشترک با مجموعه 100 استارتاپ که رسالت آن جریان سازی در اکوسیستم استارتاپی کشور و تسهیل فرایند سرمایه گذاری است، اولین رویداد سرمایه گذاری بانوان را با عنوان سکوی پرتاب مانا برگزار خواهد کرد. در ادامه می‌توانید صحبت‌های آرزو خسروی، فاندر و مؤسس پلتفرم فرش آنلاین را درباره داستان موفقیت و فراز و نشیب فرش آنلاین و توصیه‌های او به صاحبان کسب و کارها را بخوانید.

یک فاندر خوب چه ویژگی‌هایی دارد؟

با توجه به محیط و جغرافیایی که ما در آن هستیم، فاندر (founder) بودن شخصیت‌های خیلی خاصی را می‌طلبد. وقتی به خودم نگاه می‌کنم، می‌توانم بگویم فاندرها در درجه اول باید خیلی قوی باشند و پشتکار و اراده آهنین داشته باشند آن هم در جامعه‌ای مثل جامعه ما که هر روز با مسائل متفاوتی روبه‌رو می‌شویم، اراده آهنین می‌خواهد تا بتوانیم با بحران‌های بیرون سازمانی خوب مواجه شویم.

یک فاندر باید خیلی منظم باشد و برنامه‌ریزی خیلی دقیقی داشته باشد و حتی جزئی‌ترین کارهای زندگی‌اش هم از روی نظم باشد، از طرف دیگر این نظم را به درون سازمانش هم وارد کند و این همان مسئله‌ای است که برای من همیشه در اولویت بوده و تاثیرش را هم دیده‌ام، فاندر باید بتواند از زمان خیلی خوب استفاده کند، یعنی بتواند تصمیم‌گیری‌های قاطع، سریع و درستی داشته باشد و همچنین روی مهارت‌هایش هم خیلی خوب کار کند.

خلاق بودن هم خصیصه دیگری است که در کنار تصمیم گیری درست و تمرکز بالا باید به آن پرداخت. کسی که می‌خواهد فاندر بشود به جز داشتن تمام این ویژگی‌های شخصیتی باید هر روز و هر روز روی یکی از مهارت‌هایش که برای سازمان مورد نیاز است تلاش کند تا به سطح بالایی برسد.

درس صبر و مقاومت با راه اندازی فرش آنلاین

فرش آنلاین برای من یک پروسه بزرگ بود که حالا دارد ده ساله می‌شود و من از آن زندگی کردن را یاد گرفتم. من همیشه خیلی دختر استوار و مقاومی بودم و از 19 سالگی رسما کار کردم و حتی قبل‌تر که راهنمایی بودم به همسایه‌ها و دوستانی که از نظر درسی ضعیف بودند تدریس می‌کردم و پول می‌گرفتم، اما با این حال فرش آنلاین من را مقاوم‌تر کرد. حالا درک و تجربه‌ام از بیزینس خیلی بیشتر شده و با این تجربه ده ساله می‌توانم خیلی کارهای بیزینسی بزرگی را و حتی به طور همزمان چندین بیزینس را اداره بکنم در حالیکه آن اوایل ایطور نبود.

فرش آنلاین به من یاد داده صبور و مقاوم باشم، مثلا آن سال‌های نخست هر تهدید خارجی یا درون سازمانی و یا هر تغییری برای من خیلی سخت بود اما حالا تغییرها را خیلی راحت می‌پذیرم. سطح انعطاف پذیریم به شدت بالا رفته و با وجود تمام تغییرها بهترین اتفاق را برای خودم و سازمانم رقم می‌زنم، مرتب تیمم را بزرگ می‌کنم و هر چه زمان می‌گذرد بیشتر با تمام وجودم احساس می‌کنم که تیمی کار کردن فقط یک شعار نیست و واقعیت دارد و باید این تیم بیشتر از لحاظ تعداد و مهارت گسترش یابد و روی کیفیت بچه‌های تیم باید خیلی کار کرد و من همه این‌ها را از فرش آنلاین یاد گرفتم.

چالش‌های بانوان استارتاپی در اکوسیستم کارآفرینی و استارتاپی

اکوسیستم موجود که فعلا اکوسیستم خیلی بزرگی مانند اکوسیستم‌های بزرگ دنیا نیست اما پویا و خلاق است. قاعدتا نمی‌توانم بگویم فضای اکوسیستم مردانه یا زنانه است اما مثل تمام شغل‌های خوب دیگر که در ایران است، تعداد آقایان بیشتر است و خانم‌ها در مراحل میانی هستند.

مثلا شاید فاندرها آقا باشند اما می‌بینیم که مدیرهای ارشد و داخلی خانم هستند و در مقام یک قلب تپنده پلتفرم یا بیزینس، خانم‌ها تصمیم می‌گیرند اما نشان داده نمی‌شوند چون همیشه می‌گوییم فاندر کیست و همه چیز به اسم فاندر است در حالیکه به نظر من اینطور نیست و من خیلی خانم‌های توانایی را می‌شناسم که اگرچه فاندر نیستند اما در سطوح میانی و حتی ارشد، مدیرهای به شدت قابلی هستند که البته امیدوارم تعداد فاندرها هم بیشتر شود ولی با توجه به شرایط موجود، افزایش فاندرهای آقا و خانم هر دو با رویه سختی همراه است.

ما کارمان را سال 89 شروع کردیم و اسفند همان سال پلتفرممان بالا آمد، در آن زمان اصلا اکوسیستمی وجود نداشت و اصطلاح اکوسیستم استارتاپی سال 91 مطرح شد و در آن موقع ما فقط خودمان بودیم و خودمان. پس ما کارمان را برای اینکه بخواهیم عضو یک اکوسیستم باشیم یا اسمی رویمان گذاشته شود، شروع نکردیم و این یکی از موضوعات مهم است.

چالش‌ها زیاد است و در همه جای دنیا هم این چالش‌ها برای خانم‌ها وجود دارد که ازدواج می‌کنند و مادر می‌شوند اما قوانینی وجود دارد که از آن‌ها حمایت می‌کند. در نمونه‌هایی که برای ما در فرش آنلاین پیش آمد، حداقل هفت یا هشت زن را داشتیم که به دلیل ازدواج کارشان را کنار گذاشتند، سه خانم بودند که بعد از بچه‌دار شدن نتوانستند کارشان را ادامه دهند و تمام این موارد به دلیل قانون‌های حمایتی کم رخ می‌دهد.

من در زمان بارداری هر دو پسرم تا روز آخر بارداری سرکار بودم و بعد از تقریبا ده روز هم مجدد به کار برگشتم. هیچوقت نمی‌بینیم که از یک فاندر خانم بیمه بخواهد برای ما کار خاصی بکند یا هیچ نهاد حمایتی وجود ندارد، نهایت این است که کارمند جایی باشید و بخواهید مرخصی بگیرید.

برای یک فاندر خانم هیچکدام از این موارد تعریف نشده، شاید این موارد برای کسانی که ازدواج نکردند و مادر نیستند دغدغه نباشد اما برای من و کارمندانم این دغدغه‌ها وجود داشته و با وجود اینکه ما یک تیم خوب بودیم و همسرم هم کنارم بود و دغدغه‌های کسی که تنها بود را نداشتم اما هیچ قانون حمایتی برای ما وجود نداشت و انگار ما را به رسمیت نمی‌شناختند.

اعتماد به نفس مهم‌ترین مهارت برای بانوان اکوسیستم استارتاپی و کارآفرینی

این خود ما هستیم که تعیین می‌کنیم وارد اکوسیستم بشویم یا نه؛ اکوسیستم قرار نیست ما را بپذیرد، ما باید آن را بپذیریم و این نوع نگاه من به عنوان یک خانوم است. تنها چیز مورد نیاز این است که واقعا مهارتمان را بالا ببریم، چیزی که الآن شاهدش هستیم این است که هر روز برای ما کلی رزومه می‌آید و همیشه کلی فرصت شغلی داریم و دنبال نیروهای کاری خوب هستیم، رزومه‌های خوبی هستند اما هم خانم‌ها و هم آقایان مهارت‌هایشان کافی نیست.

توصیه من این است که واقعا افراد روی مهارت‌هایشان کار کنند، امروز مهارت آموزی خیلی بیشتر از این است که برویم دانشگاه درس بخوانیم و با اینکه من تا آخر دانشگاه رفتم و درس خواندم الآن به این اعتقاد دارم که آن دکتری نسبت به تجارب و مهارت‌هایی که آنلاین گذراندم و تخصص‌های لازمی که به‌دست آوردم، آنقدرها هم به درد نمی‌خورد. منظور از مهارت خیلی چیزهاست، هم مهارت‌های نرم و هم مهارت‌های تخصصی.

در مورد خانم‌ها اولین مهارتی که باید در خودشان تقویت کنند اعتماد به نفس است، واقعا احساس می‌کنم بانوان ما اعتماد به نفسشان از آقایان خیلی کمتر است، مثلا وقتی برای استخدام می‌آیند و فرم‌های ما را پر می‌کنند در مورد یک موقعیت شغلی یکسان مقدار حقوق پیشنهادی خانم‌ها به مراتب کمتر از آقایان است و این در حالیست که وقتی آن‌ها را برای کار تست می‌کنیم، خانم کار را دقیق‌تر انجام می‌دهد.

من حتی یکبار از یکی از آن‌ها دلیل این کار را پرسیدم و گفتم حقوقی که شما می‌خواهی باید حداقل دو میلیون بالاتر از چیزی که گفتید باشد، ایشان گفتند تا حالا هیچ کارفرمایی این موضوع را به من نگفته است. اولا درست است که جامعه خیلی از توانایی‌هایی ما سواستفاده کرده است، چون به اعتقاد من خانم‌ها خیلی دقیق‌تر، منظم‌تر و منسجم‌تر از آقایان کار می‌کنند و این فاکتورهای مهمی برای یکسری از کارهاست اما از اعتماد به نفسشان متوجه می‌شوم که خودشان این موضوع را قبول ندارند.

من افسوس می‌خورم که ما چه نسلی بودیم، درست است دوره جنگ دنیا آمدیم و بزرگ شدیم اما با خودمان چکار کردیم که بانوان ما اینقدر احساس می‌کنند که دستمزدشان باید پایین باشد و به سمت دو شغله شدن و پروژه گرفتن می‌روند درحالیکه در تخصصی که دارند می‌توانند بهترین و ایده‌آل‌ترین دستمزد را به علاوه یک جایگاه خیلی خوب بگیرند. اما در مقابل می‌بینم عده‌ای خیلی جنگنده هستند ولی طبل تو خالی‌اند، من روی صحبتم با آن بانوانی است که خیلی قدرتمند، توانا و با مهارتند اما به خاطر اعتماد به نفش خودشان را دست کم می‌گیرند.

در مورد مهارت‌های دیگر هم من فکر می‌کنم بهتر است یک یا دو زبان خارجی را خیلی خوب بتوانیم صحبت کنیم، واقعا چرا همه از بچگی کلاس زبان می‎رویم اما نمی‌توانیم خوب صحبت کنیم و وقتی نمایشگاه‌های بین المللی است فقط من یا یکی دیگر باید برویم صحبت کنیم، زبان مهارتی است که از بچگی همه به ما می‌گویند اما هیچکس روی آن دقیق کار نمی‌کند.

در اکوسیستم نباید نگاه جنسیتی داشته باشیم

من به خودم نگاه جنسیتی ندارم و به عنوان یک مدیر به خودم نگاه می‌کنم و در خانواده‌ام هم این نگرش وجود ندارد و از بچگی یاد گرفتم که باید توانا باشم و خودم هم به پسرانم این را می‌گویم که دختر و پسر فرقی ندارد، کاری را بکن که لذت می‌بری و آن را درست انجام بده و من نتیجه این نوع تربیت را دارم می‌بینم.

اما متاسفانه باید بگویم جامعه یا بازاری که فرش آنلاین با آن طرف است اصلا این مدلی نیست، مثلا امسال یک مدیر ارشد مالی داشتیم که چون من خانم بودم و ایشان همسن پدر من بود، اصلا دوست نداشت به او چیزی بگویم و فکر می‌کرد چون سبیل دارد، قلچماق است و باید در واحد مالی حرف، حرف او باشد، من به او گفتم قرار نیست اینجا حرف حرف شما باشد، اینجا اصلا کار بازاری نیست، ما یک تیم هستیم و همین موارد باعث شد ما به اختلاف‌های جدی برسیم، با اینکه من مدیر بودم می‌رفت پیش همسرم و بدگویی من را می‌کرد.

این یک نمونه بود که گفتم، ما با یک بازار بزرگ مواجهیم، آن اوایل حرف‌های زیادی درباره ما زده می‌شد، بعد به مرور به ما احترام گذاشتند، شروع به کپی کردن کار ما کردند به طوری که حتی زحمت طراحی هم نمی‌کشیدند. اما در سه چهار سال اخیر وضعیت طوری شده که تماس می‌گیرند تا به دفتر ما بیایند با خانم خسروی دیدار کنند.

ببینید تفاوت اینکه شما ایستادگی می‌کنید و کار درست ارائه می‌دهید همین است که آن‌ها به مرور متوجه می‌شوند، چون شما پویا عمل می‌کنید و همه با شما کار می‌کنند، بعد عده‌ای که از شما عقب افتادند مدتی دشمنی می‌کنند، اما بعد می‌بینند که چاره‌ای نیست و باید این اتفاق را بپذیرند و این بخش خوشایند ماجراست، از شما یاد می‌گیرند که تیمی کار کنند و دشمنی را کنار می‌گذارند اما اگر در اینجا یک مدیر آقا بود ممکن بود یک رویارویی بزرگ اتفاق بیفتد، چون این یک صنعت است و در تقابل با صنعت شما یک ایکامرس (ecommerce) راه انداختی و یک کار مدرن انجام دادی، ما این سنت و مدرنیته را با سکوت و کار درست تلفیق کردیم.

پویایی و نظم، درسی که کارآفرینی به ما می‌دهد

من دقیقا در جایی هستم که باید بگویم همسر من یک نگاه انسانی به من دارد و به من افتخار می‌کند و من هم به او افتخار می‌کنم و همین افتخار باعث شده من شور و شعف بهتری برای زندگی داشته باشم، رشد من باعث رشد زندگی‌مان شده و اگرچه خیلی سرم شلوغ است اما کیفیت رابطه‌ام با بچه‌ها و همسرم هزازران برابر بهتر، ارزنده‌تر وعمیق‌تر است نسبت به کسی که تمام مدت در خانه است و یا مانند همسر خیلی از کارمندان که متاسفانه بعد از ازدواج خانه‌نشین شدند و الآن سر همان مسئله یک سردی رابطه بین خودشان و بچه‌هایشان است.

کارآفرینی به ما یاد می‌دهد که پویاتر و منظم‌تر باشیم و به رشد زندگی شخصی ما هم کمک می‌کند چون زندگی هم فراز و نشیب دارد و شما یاد می‌گیرید صبور باشید و با گفت و گو مشکلات را حل کنید. بچه‌های من هم یاد گرفتند هر چیزیشان سر وقت خودش باشد و من حتی برای کنفرانس‌هایی که قبل از کرونا در شهرهای مختلف برگزار می‌شد با اینکه خیلی مورد بازخواست قرار می‌گرفتم، خانوادگی به آن شهرها می‌رفتیم و بچه‌ها یاد می‌گرفتند که برای زندگی باید تلاش کنند و به جای اینکه آن‌ها را مهد کودک بگذارم تا این مهارت‌ها را یکی یکی یاد بگیرند، زندگی واقعی را به آن‌ها یاد دادم.

این یک فرهنگ تحجرگرایانه است که به زن نگاهی این چنینی داشته باشیم، زن‌ها به شدت توانا هستند و می‌توانند به طور موازی کارهای زیادی انجام دهند، فقط کافی است به آن‌ها احترام گذاشته شود. من همیشه سعی کردم با وجود اینکه هم پدرم و هم همسرم حامی‌های خوبی بودند، روی پای خودم بایستم و به حمایت کسی متکی نباشم.

یک دیدگاهی که در فرهنگ ما وجود دارد این است که خانم‌ها می‌گویند شوهرمان یا پدرمان از ما حمایت کند، به نظرم بهتر است کمی این عقاید را کنار بگذاریم کاری که من خودم کردم و به خودم گفتم آرزو تو آنقدر توانا هستی که می‌توانی برای فرش آنلاین، بچه‌ها و همسرت، خودت و زندگی‌ات یک آدم موفق باشی و چیزی بشوی که خودت می‌خواهی؛ به نظر من این مهم‌ترین چیز است که آدم‌ روی پای خودش بایستد، یک یا علی بگوید و بلند شود.

عدم حمایت از بانوان اکوسیستم کارآفرینی و استارتاپی

قاعدتا فضاها و ایونت‌هایی مانند مانا برای خانم‌ها کمک‌رسان هستند و راه را یاد می‌دهند، من همیشه می‌گویم ما اولین سایت فرش ایران و ششمین سایت رسمی ایران بودیم، واقعا اگر یک اکوسیستم یا مراکزی بود شاید به من یاد می‌داد تا اشتباهاتی که در ده سال کردم را به حداقل برسانم و کمتر سعی و خطا می‌کردم.

من می‌گویم کمتر نگاه جنسیتی داشته باشیم اما کسانی که تازه وارد این فضا شدند بهتر می‌توانند بگویند اما من می‌دانم که مراکزی مانند مانا یا ایونت‌های بانوان قاعدتا تاثیرگذارند چون به آن‌ها اعتماد به نفس می‌دهد که این خیلی عامل مهمی است یا مانا از بچه‌ها نگهداری می‌کنند تا مادرها بتوانند به کارشان رسیدگی کنند و این دغدغه اصلی مادران است چون همه نمی‌توانند بچه‌هایشان را پیش کسی بگذارند و این فضاها هم جنبه حمایتی دارند و هم جنبه آموزشی و به نظرم ایده بسیار خوبی است.

واقعا هیچ سازمانی وجود ندارد که بخواهد از ما حمایت کند و من هم هیچوقت طعمش را نچشیدم تا بتوانم از آن حرف بزنم اما حمایت تا جایی که بتواند یکسری از دغدغه‌های ذهنی بانوان را کم کند چرا که نه، چون از نظر من مسئولیت زنان در زندگی با اینکه یک کار شراکتی است، بیشتر از مردان است مخصوصا وقتی که مادر می‌شوند. پس اگر سازمان‌های حمایتی باشد که مثلا برای کارمندهایی که به دلیل بارداری یا عدم اجازه همسر خانه‌نشین شدند، جلسات روان شناسی می‌گذاشتند و به آقایان جایگاه زن را توضیح می‌دادند و با حمایت‌های کوچکی مثل نگهداری از بچه‌ها در دو یا سه روز ، قاعدتا آن زنان الآن روحیه بهتری داشتند و کارشان را هم ادامه می‌دادند و برای زندگی خودشان و جامعه مفیدتر بودند و مستقلا درآمدی هم داشتند.

مهارت مهم‌تر از تحصیلات

نسل جدید با ما فرق دارد و این تفاوت ربطی به خانم یا آقا بودن ندارد، همه‌شان دوست دارند خیلی راحت حقوق بگیرند، بدون اینکه مهارتی داشته باشند البته در بینشان افراد توانایی هم هست اما این توانایی و مهارت نسبت به دهه‌های قبل خیلی کمتر شده است و همه هم ماشالله دانشگاه آزاد یا پیام نور یک شعبه‌ای داشته و فوق لیسانس و دکتری خواندند اما بدون مهارت، متاسفانه پشتکار کمی هم دارند و دوست دارند از ابتدا پست‌های مهم بگیرند و کارآموزی نداشته باشند و این به نفع خودشان نیست، برای همین است که سطح بیکاری بالا رفته، درواقع کار هست اما بچه‌ها نمی‌پذیرند تا از جایی شروع کنند و خودشان را ثابت کنند.

خود من با روزنامه نگاری شروع کردم، شش ماه انگلیسی نوشتم و بعد از شش ماه به من بیست هزار تومان با کلی جنگ و دعوا دادند و ورود من به آن سازمان هم اینطور بود که باید یک کتابچه را ترجمه می‌کردم تا اجازه بدهند آنجا کار کنم و آخر هم آن را به اسم خودشان منتشر کردند. متاسفانه تنها چیزی که می‌بینم این است که مهارت‌ها در دهه‌های اخیر خیلی کم شده است.

البته باید بگویم ما برای استخدام تست NBTI و تست‌های مهارتی می‌گیریم و مهم نیست که یک نفر در چه دانشگاهی درس خوانده باشد، من می‌گویم قرار نیست همه به دانشگاه بروند و در کل موضوع تحصیلات نیست و به نظر من باید تمرکزمان روی مهارت باشد و در رزومه هم من به این مسائل توجهی ندارم. من خیلی جاها کار کردم و چون کسی در چندین جای مختلف کار کرده نباید دید منفی نسبت به او داشت شاید هنوز در جایی که مناسبش است قرار نگرفته و یا علاقه‌اش را پیدا نکرده و دنبال جایی است که در آن راحت باشد و در آن رشد کند.

به نظر من این‌ها یکسری پیش داوری است که در ذهن ما وجود دارد، چیزی که برای من خیلی اهمیت دارد تست‌ها و صحبت‌هایی است که در ابتدای کار صورت می‌گیرد، هر نوع پیش داوری در کارمندها روند خوبی نیست و قضاوت درباره آن‌ها باعث می‌شود خیلی از مهارت‌هایشان دیده نشود در حالیکه اگر اشتیاق و خلاقیت وجود داشته باشد و بدانند در جایی هستند که واقعا می‌توانند پیشرفت کنند، این اتفاق می‌افتد.

تیم خوب، یکی از ارکان اصلی موفقیت

برای من مهم است که افراد همیشه مرتب و منظم باشند، دوست ندارم اشتباهی رخ دهد، روند سازی در یک تیم برای من خیلی مهم است و همه بچه‌ها روند دارند و می‌دانند در زنجیره کاری در کجا قرار می‌گیرند، به نظرم این روند سازی کمک می‌کند اشتباهات کم شود و با افزایش سرعت کار خروجی هفتگی هم بالا برود، یک تیم سازی خوب یعنی اینکه افراد با هم هماهنگ باشند و یاد بگیرند با هم روند سازی کنند و چرخشی کار کنند.

اتفاق دیگری که من دوست دارم این است که چون به هر حال ما یک تیم فروش هستیم و کارمان فروش است بچه‌ها کاری که در قسمت خودشان نیست اما حجم کار در آنجا بالاست را انجام دهند و نگذارند فشار روی دوستان مربوط به آن قسمت باشد و حتی گاهی خودم وارد عمل می‌شوم و روند کار را سریع می‌کنم تا فشار کمتری به بچه‌ها وارد شود. برای تشخیص یک تیم استارتاپی خوب باید اول چشم اندازشان را دانست، ویژن و چشم انداز خیلی مهم است تا بفهمیم چه می‌خواهند، بعد باید دید که این چشم انداز چقدر با جامعه‌ای که آن‌ها بیزینسشان را در آن شروع کردند، مطابق دارد.

بحث بعدی بازارشان است، اینکه بازارشان را چقدر شناختند، وقتی قوت خودشان را بدانند و نیش مارکتی (niche market) که می‌خواهند وارد شوند را بشناسند و خودشان را خیلی هم بدون ضعف ندانند چون کسانی که از ابتدا خودشان را بدون ضعف می‌دانند اصولا دچار ضعف می‌شوند، با همین موضوعات می‌توان فهمید که یک تیم خوب است یا نه.

صادرات و ورود به بازار بین الملل

ما فرش آنلاین را مهر ماه سال 89 شروع کردیم و بعد از تحقیق و توسعه‌ای که در اردیبهشت صورت گرفت، در مهر ماه تقریبا توسعه را آغاز کردیم و همانطور که گفتم پلتفرم اسفند 89 بالا آمد. در آن زمان ما کارمان را با فرش ماشینی شروع کردیم و بعد از سه سال با فرش دستباف و پس از چهار یا پنج سال هم با ورود به حیطه‌های دکوراسیون و صنایع دستی ایران کار را ادامه دادیم.

صادرات به کشورهای حوزه خلیج فارس، کشورهای اروپایی و اسکاندیناوی را از سال چهارم آغاز کردیم و از سال ششم، قبل از آنکه ترامپ رئیس جمهور شود، یک دفتر در کالیفرنیا افتتاح کردیم که چند پارت خیلی موفق هم فرستادیم اما بعد از برجام همه آن‌ها تعطیل شد. با توجه به اوضاع سیاسی و اقتصادی ایران شرایط برای ما همیشه ثابت نبوده و یک روزهایی در اوج بودیم و روزهایی دیگر تحت تاثیر همین تحولات، روزهای خوبی نبوده است.

در حال حاضر با وجود تحریم‌ها و تهدیدهای خارجی در کشورهایی مثل چین، عمان، قطر، آلمان و جدیدا ژوهانسبورگ از آفریقای جنوبی فعالیت داریم. اما اصولا ما راهکار خروج از این شرایط را داشتیم که نیش مارکتی در کشوری دیگر پیدا کنیم و هیچوقت به صفر نرسیدیم و نخواهیم رسید، اما بازار و شرایط سخت است و تغییر ارزهای خارجی خیلی جدی است و بانک‌های خارجی خیلی با ما کار نمی‌کنند و مراودات مالی اگر قبل‌ها به روال خیلی عادی‌ای انجام می‌شد حالا این روال تغییر کرده و با وقت و تیم بیشتری باید صورت پذیرد.

در مورد مقدمات حضور در بازار بین الملل هم باید بگویم این خیلی بحث گسترده‌ای است و پیدا کردن یک مارکت بین المللی و پذیرش اینکه شما به عنوان یک پارتنر بیزینسی فعالیت داشته باشید به عوامل زیادی بستگی دارد. تاجرهای بین المللی خوبی از قبل ما را می‌شناختند و از کیفیت کارهای ما رضایت داشتند. در ابتدای کار بازار خیلی سنتی بود و گاردهای زیادی وجود داشت، اما از ابتدای کار هم به واسطه پدر همسرم که سال‌ها در کار فرش بودند و از خوش‌نامان این حیطه، آدم‌های زیادی با ما کار می‌کردند و با وجود اینکه بازارهای قدرتمند جلوی ما ایستادند که حداقل پیشرفت نکنیم اما بعد از مدتی همسوی ما شدند و تقریبا همه دارند با ما کار می‌کنند.

بعد از شیوع کرونا مردم دیگر به پلتفرم‌های آنلاین اعتماد کردند، در زمانی که ما کارمان را شروع کردیم گستردگی اینترنت مانند حالا نبود و کاری که ما کردیم شروع با سرمایه شخصی بود و آنقدر پول نداشتیم که بیلبورد بزنیم و فقط کیفیتی که عرضه می‌کردیم بهترین نوع کیفیت بود و به عکس و تولید محتوای سایت خیلی دقت داشتیم و این کمک کرد تا مشتری‌ جذب کنیم و چون مردم تا صدای یک نفر را نمی‌شنیدند اعتماد نمی‌کردند از اول خط‌های تلفنی 24 ساعته داشتیم و همیشه محصول را می‌فرستادیم و بعد هزینه را دریافت می‌کردیم، تمام این کارها باعث شد تا به ما اعتماد کنند.

سکوی پرتاب مانا، فرصتی برای بانوان کارآفرین و استارتاپی

من فکر می‌کنم این ایونت جالبی باشد، خانم‌هایی که همیشه دوست داشتند کاری انجام دهند و جسارتش را نداشتند می‌توانند وارد این ایونت شوند و خلق ایده‌شان را در محصول اولیه‌شان نشان دهند. الآن خیلی‌ها هستند که بعد از اینکه محصول اولیه را بیرون می‌دهند توان ادامه دادن کار را ندارند، به نظرم با این کار شما این افراد را مطمئن می‌کنید که در صورت پذیرفته شدن، سرمایه گذار خواهند داشت.

سرمایه گذار در شرایط فعلی اقتصادی خیلی مهم است و با آرامش ذهنی‌ای که به افراد می‌دهید باعث می‌شود بهتر کار کنند و به نظرم جای موفقیت دارد و شما حمایتی می‌کنید که شاید تا الآن کمتر اتفاق افتاده و از طرفی هم برای خودتان کمتر ریسک دارد چون آن‌ها محصول اولیه‌شان را دادند و انرژی‌ای که می‌گذارید نتیجه بخش‌تر از این است که بخواهید کار را از پایه انجام دهید.

اگر تیم‌ها نتوانند تامین سرمایه کنند نباید دلسرد شوند، این یک اتفاق معمول است و قرار نیست سرمایه گذارها از همه خوششان بیایند. در فرش آنلاین هم در ابتدا مخالفت‌ها خیلی جدی بود اما ما اعتقاد داشتیم که می‌توانیم کار را پیش ببریم. نه شنیدن نباید آن‌ها را از پا دربیاورد ما باید ضعف‌های کارشان را ببینند و اگر می‌دانند آن داور یا منتوری که آنجاست خوب است روی آن دقت کنند تا محصول نهایی، محصول بهتری باشد.

ارائه محصول نهایی و NVP نکته‌ای مهم در جذب سرمایه

محصول نهایی با توجه به اینکه چه چیزی است، خدمت، کالا و… نیاز به بررسی‌های متفاوت دارد. مثلا محصولی مانند فرش آنلاین بهتر است یک پایلت (pilot) داشته باشد و به مشتری نهایی خیلی توجه کنند، لجستیکش را تست کنند و خودشان را پیش مشتری بگذارند و ببینند آیا این کار شدنی است یا نه و آن را در سطح بالا اجرا کنند. بیشتر استارتاپ‌هایی که شکست می‌خورند در مرحله اولیه نیست، اتفاقا مرحله‌ای است که محصول هم دارند ولی چون آن را تست نکردند، شکست می‌خورند که این مرحله بدی است و دچار ضرر مالی می‌شود.

ارائه NVP خیلی مهم است، اولا تیمی که می‌سازند یک نفره نباشد و حتما یک متخصص فنی در حوزه مربوط به کارشان با آن‌ها همراه باشد و حتما متخصص بازار باشند. متخصص بازاریابی، متخصص فنی و لجستیک داشته باشند، همه این‌ها باید باهم باشد تا بتوانند یک بیزینس پلن (business plan) خوب خلق کنند، با ایده یک یا چند نفر که یک گرایش دارند این کار شدنی نیست و NVP پویا و فعالی نمی‌شود.

 

قسمت هایی از این گفتگو را  می توانید در ویدیو زیر مشاهده نمایید: