قسمت هفتم از خلاصه کتاب نوپای ناب
در مجموعه مقالات تبیین و بررسی نظریهی نوپای ناب یا The lean startup در کتابی با همین عنوان،اثر اریک ریز به موارد گوناگونی پرداختیم و تعاریف مختلفی را از نظر گذراندیم تا مبنای بحثهای آتی باشند.
در یادداشت قبلی نیز بخش اول را به پایان رساندیم و بخش دوم را طرح ریزی کردیم و در این یادداشت قصد داریم بررسی بخش دوم کتاب یعنی “هدایت” را رسما آغاز کنیم. قبلا گفتیم که یک کسب و کار نوپا کارخانه ای است که با تمرکز بر یادگیری معتبر گزارهها و فرضیاتی را اعتبار سنجی می کند و این کار را باید با اجرای روش علمی پیش ببرد که ما قصدمان تصویر کردن همین روش علمی است.
اریک ریز برخی از این فرضیات که باید مورد آزمایش قرار بگیرند را بسیار مهم و حیاتی تر از سایر موارد میداند و رد یا تایید آن ها را مسبب حیات و ممات کسب و کار میپندارد. او این فرضیات پر اهمیت را leap of faith میداند که الحق و الانصاف ترجمه آن به یک معادل فارسی دشوار است و باید آن را توضیح داد هرچند در ترجمه این کتاب و در نسخه منتشر شده توسط انتشار ستکا این عبارت معادل “فرضیات گمان جهشی” در نظر گرفته شده است.
و اما اصل موضوع،معنی و مفهوم leap of faith یا همان فرضیات گمان جهشی عبارت است از: باور کردن و پذیرفتن مواردی خارج از چارچوب معمول و متعارف عقل، اما صرف نظر از این عبارات و گرفتاریهای ترجمه منظور از فرضیههای گمان جهشی فرضیاتی است که بیشترین ریسک را در برنامه ی یک کسب و کار نوپا دارند، فرضیاتی که همه چیز به صحت و سقم آن ها بستگی دارد.
اریک ریز دو فرضیه گمان جهشی بسیار مهم مربوط به ارزش یا Value و همینطور فرضیه ی رشد یا Growth را اصلی ترین این فرضیات میداند.
اما پس از طرح فرضیات گمان جهشی چه باید بکنیم؟
بعد از پشت سر گذاشتن طرح فرضیات گمان جهشی، اولین قدم ورود سریع به مرحله ساختن یک کمینه محصول پذیرفتنی یا Minimum viable product ) MVP) است. کمینه محصول پذیرفتنی نسخه ای از محصول است که امکان یک چرخش کامل در حلقه ی ساختن، اندازه گیری و یادگیری که در یادداشت قبل به آن پرداختیم را با حداقل میزان تلاش و کمترین زمان توسعه محصول فراهم میکند.
نکته جالب توجه در مورد MVP این است که این محصول باید برای ارزیابی و سنجش صحت فرضیات اولیه به دست مشتریان بالقوه برسد تا تصمیمات آتی بر مبنای واکنش آن ها اتخاذ شوند نه این که صرفا محصولی باشد که طراحان و مهندسان و اعضای تیم با آن سر و کله بزنند.
حالا پس از این که این محصول به مشتریان بالقوه عرضه شد،باید با اندازه گیری شاخصهایی ارزیابی کنیم که اقبال بازار به آن محصول چگونه بوده است،روشی که اریک ریز در نوپای ناب برای این کار معرفی می کند “حسابداری نوآوری” است.
حسابداری نوآوری روشی است کمی که نمایان گر میزان توفیق محصول در بازار با توجه به فعالیتهای انجام شده است. انتخاب سنجههای مناسب برای استفاده در حسابداری نوآوری کار بسیار حساس و ظریف است که در یادداشت های بعدی حتما مفصلا به آن خواهیم پرداخت.
سپس به آخرین و شاید مهمترین نقطه از مدل نوپای ناب میرسیم، یعنی چرخش یا Pivot.پس از طی کردن سریع و مکرر حلقهی بازخورد ساختن، اندازه گیری و یادگیری با سخت ترین سوال هر کارآفرین مواجه میشویم:
آیا استراتژی اصلی را تغییر دهیم یا نه،حفظش کنیم؟
طبیعتا اگر تشخیص دهیم یکی از فرضیات ما غلط است، لاجرم باید تغییری در خور در استراتژی کسب و کار بدهیم، یعنی اگر فرضیه از فرضیات اصلی بود ایجاب میکند تا تغییر زیادی را در استراتژی اعمال نماییم و به همین شکل این روند را به صورت تکرار پذیر طی کنیم تا محصول اصطلاحا به market fit برسد.
تا اینجا خلاصه ها بسیار روان و مختصر بودند. برای اینکه یک تازه وارد بفهمه قضیه چیه خوب بودند.چرا ادامه ندادید؟
با سلام و عرض ادب و خسته نباشید.خط نشر عصاره کتاب مانند گذشته به فعالیت خود ادامه میدهد.عصاره کتاب نوپای ناب تمام شده.اما عصاره کتابهای جدید در حال انتشار است.