مفهوم مدیریت ریسک در ادبیات و حوزهی استارتاپی، مفهومی بسیار مبهم است. علت اصلی این ابهام، سروکار داشتن با مجموعههای سرمایهگذاری متنوع است. فاندر(funder) یا بنیانگذاران استارتاپها، تمام سرمایه خود را در این راه قرار دادهاند. به همین دلیل مدیریت ریسک کار سخت و دشواری برای آنها بنظر میرسد.
سه روش زیر به شما کمک میکند تا به عنوان یک بنیانگذار بتوانید بهدرستی ریسکهای موجود را مدیریت کنید:
۱. به خودتان اجازهی خوششانس بودن بدهید: پنیها را بهخطر بیندازید تا دلار برنده شوید
اولین نکتهای که باید بدانید این است که شما در فضای استارتاپی، مانند هر فرد دیگری کور بازی میکنید. (به این معنا که همه شرایط یکسانی دارند)
بازارها بهشدت پیچیدهاند و استارتآپها (با خلاقیت و سیال بودن خود) بر این پیچیدگی میافزایند. تصور نکنید که میتوانید مکانیسم یک بازار را بفهمید. هیچکس روی کرهی زمین نمیتواند بهطور کامل و دائمی، علل و آثار سیستمهای پیچیده را پیشبینی کند.
نتایج بزرگ، موفقیتها و شکستها، معمولا بیشتر نتیجهی امور شگفتانگیز و پیشبینینشده هستند تا امور مورد انتظار و پیشبینیپذیر. ثروتهای عظیم، نتیجهی سالها تفکر دقیق، دههها تحقیق و در نهایت بستن یک قرارداد بزرگ نیستند؟ در واقع آنها نتیجهی آزمایش مداوم فرضیههای مختلف، یکی پس از دیگری هستند، تا زمانی که یکی از این فرضیهها شما را به یک برد بزرگ برساند.
درنتیجه، وظیفهی شما به عنوان یک بنیانگذار استارتآپ، این نیست که یک نظریهپرداز یا تحلیلگر بازار باشید. باید تجربهگری باشید که دائما آزمایشها و ایدههای جدید را در برابر واقعیت، یا بهطور خاصتر، محصولات یا خدمات جدید را در برابر مشتریها میآزماید.
به عبارت دیگر، شما باید بهطور مداوم میزان کمی از پول، زمان و تلاش را به ایدههایی بزرگ با ظرفیتی بالا برای تغییر، اختصاص دهید. به مرور زمان، خوششانس خواهید بود و یک موفقیت، هزینهی چندین تجربهی ناموفق شما را جبران خواهد کرد.
۲. زود شکست بخورید
برخلاف مدیر سرمایهگذاری یک مجموعه، شما نمیتوانید چند کار را همزمان انجام دهید (ریسکهای متعدد بکنید). زیرا ریسکهایی که شما بهعنوان یک بنیانگذار میکنید، احتیاج به زمان و تلاش دارند و هنگامی که زمانی برای یکی از این پروژهها ندارید، آنتروپی مانع پیشرفت شما میشود.
این بدان معناست که شما باید در یک زمان، تنها یک چیز را به خطر بیندازید. ریسک کنید. تنها باید روی یک موضوع کار کنید. به همین دلیل، شما تنها از طریق کسب تجربههای فراوان یکی پس از دیگری، میتوانید از مزایای تنوع، بهرهمند شوید. زمان، ارزشمندترین منبع شما است. اختصاص مقدار زیادی از آن به پروژهای که پتانسیل چندانی از خود در برابر واقعیت نشان نمیدهد اشتباه است.
از مقاومت به طور معمول، به عنوان ویژگی شماره یک بنیانگذاران استارتآپ یاد میشود. هرچند مقاومت به این معنا نیست که با لجبازی، بازار را مجبور به پذیرش ارائهی پیشنهادی خود کنید، بلکه به معنای درگیر ماندن در بازی کارآفرینی است. در حالی که بهطور مداوم، ایدهها و رویکردهای جدید را میآزمایید.
بنابراین زود شکست بخورید. هنگامی که یک ایده کشش پایینی از خود نشان میدهد، آن را تکرار کنید، تغییر دهید یا بهکلی به سراغ ایدهای جدید بروید.
مقاله مرتبط: مهمترین دلایل شکست شتاب دهنده ها در جهان
۳. پیچیدگی دشمن شماست
ابتدا، به یاد داشته باشید که شما بر سر پنیها شرطبندی میکنید. پنیها نمیتوانند پیچیدگی چندانی برای شما فراهم آورند. تلاش برای ساخت چیزی بیشازحد پیچیده، تنها باعث هدررفت بیش از اندازهی منابع میشود. با در نظر گرفتن اینکه احتمال شکست زیاد است، اختصاص بیش از اندازهی سرمایه به یک نتیجهی نامطمئن منطقی نیست.
نکتهی دوم و بسیار مهمتر، آن است که در واقع پیچیدگی، احتمال شکست شما را افزایش میدهد. ساختن یک ماشین کاملا جدید که کار نمیکند، کاری عقلانی برای یک بنیانگذار نیست؛ بهخصوص زمانی که به دلیل جدید بودن سیستم ماشین، هیچ مکانیکی قادر به راه انداختن آن نیست.
در عوض، بهتر است یک اسکیت برد ساده بسازید. در این صورت، نقاطی که احتمال شکست در آنها بیشتر است، بسیار کمتر و بسیار مشخصتر هستند. به این معنا که شما خود در نهایت میتوانید اسکیتبردتان را ارتقا داده و آن را تعمیر کنید.
بنیانگذاران یک استارتاپ چکار باید بکنند؟
- همیشه محصولات و خدمات جدید را بیازمایید تا به خودتان اجازهی خوششانس بودن بدهید. این آزمونها را با پول، زمان، تلاش و در کل سرمایهی اندک انجام دهید.
- از ایدهها و پروژههایی که بازخورد خوبی از بازار نمیگیرند، بهسرعت دست بکشید. چیزی جدید را امتحان کنید.
- همهچیز را ساده پیش ببرید.
منبع: