این مقاله گفتگو حسين جوان در مورد مدیریت پرتفو میباشد.
مديريت پرتفو چيست؟
مدیریت پرتفو در سرمایهگذاری خطرپذیر فرآیندی است که توسط سرمایهگذاران VC انجام میگیرد. هدف نهایی اين كار حفاظت و افزایش ارزش سرمایهگذاری آنها با رویکرد برد-برد مورد استفاده قرار میگیرد.
مدیریت پورتفولیو ایدهآل، مجموعهای از تصمیمگیریهای هوشمند، تجزیهوتحلیل اطلاعات و تخصیص صحیح منابع است. همگی اینها برای دستیابی به افزایش ارزش و ثبات محدوده سرمایهگذاریها انجام میشود.
بهطور خاص، مدیریت پرتفو در سرمایهگذاری خطرپذیر شامل موارد زیر است:
تحقیقات بازار و نظارت
سرمایهگذاران خطرپذیر باید نسبت به اطلاعات صنایعی که در آنها سرمایهگذاری میکند بهروز باشند. بهطورمعمول، شرکتهای VC در یک نوع سرمایهگذاری تخصص دارند. گاهی نيز یک صنعت را پوشش میدهند، اما گاهی ممکن است دایرهی وسیعتری از صنعتها را پوشش دهند؛ بنابراین، مجموعهای که یک پرتفو مدیریت میکند، ممکن است صنایع مختلفی را شامل شود. به همین دلیل تحقیقات بهروز در مورد چگونگی رشد و انعطاف هر صنعت و بازار، یک دانش حیاتی برای حفظ تصمیمات سرمایهگذاری هوشمند قبل از سرمایهگذاری، تأمین بودجه اضافی یا استراتژی خروج بهموقع است.
مدیریت ریسک
سرمایهگذاری VC در کل یک تجارت پر ريسك و خطرپذیر است. به همین خاطر درک روشنی از مدتزمان لازم برای بازگشت سرمایه بسیار مهم است. هنگام تعیین استراتژی، مدیریت پرتفو امری لازم است. VCها باید با درک اینکه چقدر طول میکشد تا سرمایه اولیه خود را برگردانند (معمولاً ۳-۷ سال) و میزان بازگشت سرمایهگذاری آنها ۲ یا ۳ برابر باشد، باید مقدار ریسک بالای هر سرمایهگذاری را مشخص کنند. تعادل بازده سریع با پتانسیل بالا هنگام مدیریت سرمایهگذاریهای جدید برای یک مجموعه، بسیار مهم است.
استراتژیهای خروج
همانطور که سرمایهگذار خطرپذیر (VC) در حال سرمایهگذاری است، باید بداند که چگونه میخواهد از تجارت خارج شود. این طرح شامل شناسایی اهداف خروج و مذاکرات مناسب در بهترین و بدترین حالت برای کسبوکار است. استراتژیها ممکن است ادغام، خرید، یا عرضه عمومی باشد. اتخاذ استراتژي مناسب برای خروج توسط پرتفوی کسبوکار، برای کاهش ریسک و افزایش ارزش مجموعه مهم است.
مدیریت پرتفو دقیقاً چگونه کار میکند؟
یک ضربالمثل معروف میگوید: «تمیزترین آینهی ماشین، آینهی عقب است!». بر همین اساس سرمایهگذاران از تجربیات گذشته خود برای تعیین الگوهاي مؤثر برای تفسیر پیشبینی احتمالات مختلف آینده و نتیجه سرمایهگذاریهای خود استفاده میکنند. درنهایت، مدیریت پورتفولیو با ارزیابی، پیشبینی و ایجاد تعادل در دادههای کیفی و کمی به سرمایهگذاری آینده کمک میکند.
مدیریت پرتفو در یک VC شامل تحقیق و نظارت بر بازار، تعیین ریسک و تدوین استراتژیهای خروج است. بهمنظور انجام این مراحل، یک VC به اطلاعاتی از بنیانگذار یا تیمی که به دنبال سرمایهگذاری هستند نیاز دارد. با اين كار ميتواند تصمیمات مدیریت پورتفولیو را آگاهانه اتخاذ کند. مدیریت پرتفو به دنبال ترکیبی از معیارها و دادههای کیفی از سرمایهگذاریهای احتمالی هستند.
برخی از معیارهای مدیریت پرتفو برای سرمایهگذاری عبارتاند از:
۱ – وضعیت مالی و نقدی؛
یک VC گزارشی صادقانه از موقعیت مالی شرکتها میخواهد. سرمایهگذار باید بداند:
- ▪️ بودجه عملیاتی ماهانه و سالیانه تیمها چقدر است؟
- ▪️ هرگونه سود تا به امروز (و رشد در طول زمان) چه مقدار بوده است؟
- ▪️ چقدر پول قبلاً جمعآوری کردهاید؟
- ▪️ چقدر سهام برای سرمایهگذاریهای فعلی باقیمانده است؟
این اطلاعات به سرمایهگذارها کمک میکند تا موارد زير را مشخص کند:
- ▪️ آیا سرمایهگذاری در یک شرکت در سبد پرتفوی سرمایهگذار قرار میگیرد یا خیر؟
- ▪️ چه میزان سرمایهگذاری باید در نظر گرفته شود؟
- ▪️ استراتژی خروج احتمالی از چه چیزی میتواند باشد.
۲ – شاخصهای کلیدی عملکرد؛
شاخصها بسته به نوع صنعتی که یک کسبوکار نوپا یا استارتآپ فعالیت میکند، ممکن است متفاوت باشد. بااینحال، یک کسبوکار همیشه باید اهداف اصلی خود را ثبت و اندازهگیری کند. KPI (Key Performance Indicator، شاخص كليدي عملكرد) های واقعی باید شاخصهایی باشند که هر روز کسبوکار را در جهت درست راهنمایی کنند. فراتر از اهداف درآمدی، نمونههای دیگر KPIها مانند کاربران فعال، هزینهی جذب مشتری یا میانگین ارزش هر سفارش باشند. این KPIها به VC کمک میکند تا بهتر نسبت به میزان سرمایهگذاری در کسبوکار تصمیمگیری کند.
۳- مالکیت و میزان سهام؛
اگر VC به دنبال سرمایهگذاری جدید باشد، جزء مهمی که برای مدیریت سبد سهام و پرتفوی خود در نظر میگیرد میزان مالکیت آنها در شرکت است. بنیانگذاران باید بدانند و مطمئن باشند که چند درصد از شرکت درازای سرمایهگذاری (در صورت وجود) و چه مقدار از قبل در اختیار شرکت قرار گرفته است. این اطلاعات بسیار مهم است چرا که رویکرد سرمایهگذار خطرپذیر در مورد یک سرمایهگذاری را تعیین میکند.
خدمات مدیریت پرتفوی شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر
سرمایهگذاران خطرپذیر مدیریت پرتفو را بسیار جدی میگیرند. آنها میخواهند سرمایهگذاریهای خودروی شرکتهای سبد سهام (پرتفوی) را موفق ببینند و درآمد کسب کنند. بنابراین، سرمایهگذاران خطرپذیر معمولاً خارج از سرمایهگذاری اولیه، بسیاری از نقاط مهم و فرصتهای دیگر را برای کمک به موفقیت سرمایهگذاریهای خود در نظر میگیرند. ارتباط نزدیک با سرمایهگذاران و VC ها میتواند مزیتی باشد که باعث ایجاد یا شکست یک شرکت میشود.
درنهایت، VC ها میخواهند به تیمهای پرتفوی خود کمک کنند. زیرا اين كار به خود آنها کمک میکند (برد-برد). علاوه بر نظارت فعال بر عملکرد تیمها، تیم پرتفو به هر نحوی که میتواند کمک میکند تا سرمایهگذاری خود را از مزیت رقابتی برخوردار کنند. این امتیازات مزیت رقابتی همچنین بخشی از استراتژی مدیریت پرتفوی موفق است.
VC ها به شکلهای مختلف به شرکتهای خود کمک میکنند. ازجمله:
اقدام بر روی معیارها
همانطور که در بالا ذکر شد، تیم پرتفو نظارت مستمری بر تیمها و شاخصهای عملکردی آنها مانند سود شرکت، افزایش مشتریان و موارد دیگر دارد. همچنين آماده ارائه اقدامات و مشاوره برای بهبود سریع معیارها خواهد بود. این اقدامات و خدمات میتواند استفاده از تجربیات گذشته، متخصصان و اشتراک تجربهی تیمها با یکدیگر باشد.
| مقاله مرتبط: چه چیزی باعث موفقیت یک تیم استارتآپ میشود؟ اوا دی مول |
راهبری
انتخاب افراد مناسب برای موفقیت بسیار مهم است. اين كار به کسبوکار این امکان را میدهد که به افرادی دسترسی داشته باشند که بتوانند به کسبوکار کمک کرده و مسیر پیش روی کسبوکار را تسهیل کنند. تیم پرتفو و مدیریت یک شرکت سرمایهگذاری با استفاده از روابط و شرکای خود به تیمها کمک میکنند تا راهبران و مشاوران متخصص و متناسب و صنعت خود را سریعتر پیدا کنند.
جذب سرمایه
جذب سرمایه فرآیندی حرفهای و زمانبر است. جذب سرمايه برای پیشرفت و بقای کسبوکارها الزامی است. پس از شروع همکاری یک کسبوکار با سرمایهگذار خطرپذیر در راند اول، مدیریت پرتفو تلاش میکند تا از جذب سرمایه برای دورها و راندهای بعدی اطمینان حاصل کند. این امر در ابتدا با کمک به پیشرفت فنی کسبوکار انجام میشود. در ادامه نيز با استفاده از ارتباطات و معرفی تیم به سرمایهگذاران جدید امکانپذیر است.
تصمیمات استراتژیک محصول
با توجه به تحقیقات بازار، سرمایهگذار خطرپذیر میتواند یک تابلوی مناسب برای تصمیمات استارتآپها جهت بهینه کردن بیزینس مدل و محصول آنها باشد. این مزیت مناسبی برای تمرکز تیمها روی محصول و توجه به جزییات آن است. بهاینترتیب سرمایهگذار میتواند راهنماییهای لازم برای پیشرفت و رقابت را به شرکتها منتقل کند.
| مقاله مرتبط: ۳ اصل ضروری مدیریت ریسک برای بنیانگذاران استارتآپ ؛ فوربز |
نویسنده: