در مقاله ایده چیست و ایده خوب چگونه شکل میگیرد، به این نکته اشاره کردیم که یک ایده خوب ایدهی سود آور است. به این معنا که ایده و مفهومی که در ذهن افراد شکل میگیرد در نهایت به سودآوری و خلق ارزش تبدیل شوند. به این معنا که یک ایده فقط در مرحله انتزاعی باقی نماند و بهصورت کاربردی و عملیاتی مشکلی را حل کند. اما این سوال به وجود میآید که یک ایده را چگونه باید عملی کرده و در نهایت به سودآوری برسانیم؟
با این حال، چند قدم اساسی وجود دارد که هر کارآفرین تازهکار میتواند برای عملیاتی کردن ایده خود انجام دهد. به این 8 مرحله عمل کنید تا ایده خود را به یک تجارت کارآمد تبدیل کنید.
۸ گام برای تبدیل ایده به کسب و کار سودآور:
-
مشخص کنید که چه مشکلی در حال حل شدن است!
هنگامی که یک شرکت بزرگ را بررسی کرده و عملکرد آن را واکاوی میکنید، متوجه میشوید که یک مشکل را حل میکند. بسیاری از کسب و کارها ادعا میکنند که راه حلهایی دارند، اما واقعاً چه مشکل خاصی را برطرف میکنند؟
به عنوان مثال شرکت آمازون. تجارت الکترونیک در یک زمان گران و ناخوشایند بود. اما این شرکت مشکلات مربوط به خرید آنلاین را حل کرد. همه شرکتهای موفق، با ارائه محصولات یا خدمات با حذف یک مشکل، زندگی مشتریان خود را بهبود میبخشند.
-
بازار خود را پیدا کنید.
تصور کنید که کاربر ایدهآل شما چه کسی است. این اولین قدم برای فهمیدن این است که ایده شما در کجای دریای مصرفکنندگان قرار میگیرد. همه آنها عادات و نیازهای متفاوتی دارند، اما با مشکل مشابهی روبرو هستند. مشخص کنید راه حل شما در بازار و زندگی مردم کجا قرار می گیرد.
یکی از بزرگترین اشتباهاتی که استارتآپها مرتکب میشوند این است که نمیتوانند مردم را درک کنند و محصول یا خدمات مورد نیاز آنها را بفهمند. اگر معلوم شد که ایده شما به مخاطبان شما فروخته نمی شود، بازار را کنار نگذارید. درعوض، بفهمید که چه چیزی را قانعکننده میدانند. یا چه چیزی لازم است تا آنها چیزی متفاوت از آنچه در حال حاضر داشتهاند بخواهند.
شما یک راه حل دارید، اما باید در مقابل افراد مناسب باشد تا به این شکل دیده شوید.
-
پشتیبانی خود را پیدا کنید.
آیا تا به حال توجه کردهاید که چند استارت آپ موفق تنها توسط یک نفر تأسیس شدهاند؟
این سوال توسط پل گراهام مطرح شد. او یکی از بنیانگذاران انکوباتور استارتآپ Y Combinator است. این سوال را زمانی مطرح کرد، که به اشتباهاتی که استارتاپها مرتکب میشوند و در نهایت منجر به شکست میشوند، میپرداخت.
داشتن شرکای تجاری مزایای متعددی دارد، به خصوص زمانی که برای اولین بار شروع به کار میکنید. آنها میتوانند به عنوان پشتیبان، به تابلوهای ایدههای شما عمل کنند. شواهدی را در اختیار دیگران قرار میدهند که نشان دهد شما واقعاً ایده خوبی دارید. جدای از ایجاد یک تیم، داشتن روابط با کارآفرینان دیگر به شما دانش ارزشمندی میدهد. کارآفرینان با تجربه را پیدا کنید و با آنها گفتگو کنید.
از ذهن و مغز ديگران استفاده كنيد و با آنها مشورت کنید. بنابراین آنها خوشحال می شوند آنچه را که از تجربه خود در راه اندازی یک تجارت آموختهاند به اشتراک بگذارند.
-
ایجاد یک مدل مالی و برنامهریزی فاز اول
از آنجایی که تحقیقات بازار خود را انجام دادهاید، اکنون باید بفهمید که آیا از نظر مالی مقرون به صرفه است یا خیر. یک مدل مالی از پایین به بالا ایجاد کنید که بر نحوه ایجاد، بازاریابی و فروش محصول یا خدمات شما به یک کاربر خاص تمرکز دارد. انجام این کار به شما بینش بیشتری در مورد نحوه عملکرد کسب و کارتان میدهد. سپس برای تایید پیشبینیهای خود، مدل مالی دیگری ایجاد کنید که «بالا به پایین» است. با این مدل، اندازه بازار و اهدافی را که برای کسب سود باید به آنها برسید، بررسی کنید.
مقاله مرتبط: ۵ نکته از بازاریابی عصبی برای بهبودی کسبوکار
هنگامی که از مدل مالی خود راضی شدید، شروع به برنامهریزی مرحله اول کسب و کار خود کنید. این طرح ساده است ایدههای خود را بیرون بیاورید. برای اهداف، بحث در میان تیم و مربیان خود، ماموریت، هدف، کلیدهای موفقیت، بازار هدف، مزیت رقابتی و استراتژی های اساسی خود را ترسیم کنید. این تضمین میکند که همه افراد درگیر در یک صفحه باشند و به مراحل بعدی ادامه دهند.
-
منبع سرمایه خود را مشخص کنید.
کارآفرینان معمولاً فقط برای پول شروع نمیکنند، اما هنوز هم برای شروع کسب و کار به پول نیاز است. برخی از منابع مالی قابل دستیابی عبارتند از تامین مالی شخصی، پول افرادی که میشناسید (دوستان و خانواده)، کارتهای اعتباری یا وام. بسته به مقداری که نیاز دارید، یکی از منابع مفیدتر میتواند سرمایهگذاران فرشته و سرمایهگذاران خطرپذیر باشند. این سرمایهگذاران به دنبال حمایت از ماموریت شما برای بخشی از سود و فضایی برای تصمیمگیری هستند.
در نظر داشتهباشید، هر منبعی را که برای به دست آوردن یا هدف انتخاب میکنید، مزیت و خطرات خاص خود را دارند.
برای مطالعه بیشتر در این خصوص به مقاله چرا استارتاپها به سرمایه نیاز دارند؟ مراجعه کنید.
6. MVP بسازید
MVP یا حداقل محصول قابل عرضه، قبل از عرضه ایده خود به بازار بازخورد مورد نیاز را در اختیار شما قرار می دهد. به هر حال اگر محصولی بسازید که مشتریان نمیخواهند، برای هیچکس فایدهای ندارد.
حداقل لزوماً به معنای ‘پایه’ نیست. نکته این نیست که یک محصول حداقلی بسازید، بلکه مهم است که محصولتان در حال حاضر عالی (قابل اجرا) است، اما جایی برای بهبود دارد (حداقل). این نشان میدهد که کاربران اولیه چگونه از محصول استفاده میکنند. اگر آن را دوست داشته باشند، بازخوردی را در اختیار شما قرار میدهند تا آن را برایشان بهتر کنید.
-
چرخش را پیدا کنید
اطلاعات جمعآوریشده از پذیرندگان اولیه شما به شما کمک میکند تا بفهمید چه چیزی موثر است و چه چیزی بیشترین پاسخ را از سوی مخاطبان شما به همراه داشته است. ممکن است متوجه شوید که بازخورد آنها کاملاً متفاوت از آنچه انتظار داشتید و برای آن برنامه ریزی کرده بودید، است.
این می تواند شما را به سمت «چرخش» مدل کسب و کارتان سوق دهد یا بخشی اساسی از آن را تغییر دهید. تغییر جهت به این معنی نیست که شما به طور کامل شکست خوردهاید. در واقع به جلوگیری از شکستهایی که ممکن است با آن مواجه شوید کمک میکند. همچنین به این معنی نیست که همه چیزهایی را که یاد گرفتهاید کنار بگذارید، بلکه این است که چیزهایی را که یاد گرفتهاید و برای مسیر جدیدتان استفاده کنید. چرخش فقط محاسبه مجدد یک مسیر متفاوت برای رسیدن به مقصد است.
-
مثبت بمانید!
بدبینها میگویند بدبختی شرکت را دوست دارد. فقط مطمئن شوید که در تجارت جدید شما بدبختی وجود ندارد. تنها، شک به خود و زیر سوال بردن اینکه آیا مشکلی پیش میآید، شما را از ریسکهای ضروری باز میدارد. مردم ایده ها و کسب و کار شما را زیر سوال میبرند، اما اگر به توانایی شما برای غلبه بر آن باور نداشته باشند، انرژی منفی خود را در شما تداوم می بخشند. هنگامی که شما بالاتر از باورهای منفی بمانید، زمانی که مرتکب اشتباه شوید یا با مانعی روبرو شوید، آسان تر آن را حل میکنید.
سفر شما به سمت ایجاد یک کسب و کار پایدار مانند اکثر فرآیندها نخواهد بود، زیرا هیچ تضمینی برای موفقیت وجود ندارد. تنها کاری که میتوانید انجام دهید این است که ایده خود را تطبیق دهید و ببینید چه چیزی جواب می دهد. اگر در ابتدا با آن موفق نشدید، سعی کنید و دوباره تلاش کنید. تا زمانی که موفق نشدید دست از آن نکشید.
نتیجهگیری
یکی از بزرگترین دلایلی که هر ساله کسبوکارهای جدید شکست میخورند، این است که اغلب افراد تمایل دارند ایدههایی را با حداقل تفکر در مورد عملکردشان در بازار ارائه کنند. فاکتورهای زیادی وجود دارد که باید قبل از ایجاد یک ایده تجاری در نظر بگیرید. در این مقاله سعی شد 8 عامل مهم و تاثیرگذار برای تبدیل یک ایده خام به کسبوکار سودآور را ذکر کردیم.
منبع: