میگویند ملکه ایزابل (ملکه اسپانیا) اولین VC واقعی بود. وی با سرمایه (پول، کشتی و خدمه) از کارآفرینی به نام کریستف کلمپ حمایت کرد تا کاری را انجام دهد که مردم زمانه عقیده داشتند نوعی دیوانگی و محکوم به شکست است و سودی که از این سفر دریایی به دست خواهد آمد، در مقابل سرمایه در نظر گرفته شده، ناچیز و احتمالا صفر خواهد بود.
اگر به دانشگاه کسب و کار هاروارد رفته باشید، احتمالا داستان مشابهی را راجع به یک VC در قرن 18 در ایالات متحده (در صنعت صید نهنگ) شنیدهاید. تامین مالی کسب و کار در حوزه صید نهنگ بسیار هزینهبر است. ریسک زیادی نیز به همراه دارد اما اگر با موفقیت مواجه شود، سود بسیار زیادی به همراه خواهد داشت. در دهه 40 قرن 18، پیشکارها (معادل VC امروزی) به دلیل بازدههای نابرابری که عمدتا نیز به نفع پیشکارها و عوامل اصلی بود و از سوی دیگر در اغلب موارد با شکست مواجه میشد، به جذب سرمایه از افراد ثروتمند یا شرکتهای مختلف (شرکای با مسئولیت محدود امروزی؛ LP) میپرداختند تا سرمایه مورد نیاز ناخدای کشتیها (کارآفرینان) و راهاندازی کسب و کار صید نهنگ (شرکتهای استارتاپی) را تامین کنند. امروزه موسسات سرمایهگذاری خطرپذیر به لطف شرکای با مسئولیت محدود که بخشی از داراییهای خود را در vcهای به خصوصی سرمایهگذاری میکنند، باقی ماندهاند.
اصولا سه دسته افراد در vc (سرمایه گذار خطرپذیر ) هستند:
1.LP
2.نماینده سرمایهگذار خطرپذیر که یکی از شرکای تضامنی (GP) موسسه است.
3.کارآفرین
شرکای با مسئولیت محدود یا LPها موسسات یا افراد سرمایهگذاری هستند که پول خود را در اختیار vc قرار داده و کنترل مدیریتی روی آن ندارند. مدیریت این پول در اختیار GP است.