اکوسیستم استارتاپی متشکل از گروهی افراد، استارتاپها و سازمانهای مرتبط است که به عنوان یک سیستم برای ایجاد و مقیاسبندی استارتاپهای جدید کار میکنند. این اکوسیستم بازیگران و ذینفعان کلیدی را به سمت سرمایهگذاری جهت رشد کسبوکار و سوددهی آنان جذب میکند. از جمله این بازیگران میتوان به: مربیان، مراکز رشد، سرمایهگذاران، شتابدهندهها و… اشاره کرد. یک اکوسیستم استارتاپی تمامی این بازیگران را به صورت موثر گرد هم میآورد.
مراکز رشد
یکی از بازیگران اصلی اکوسیستمهای استارتاپی را مراکز رشد یا انکوباتورها (Incubators) میتوان نام برد. مراکز رشد یکی از ابزارهایی هستند که برای موفقیت و کمک به استارتاپها راهاندازی شدهاند. انکوباتورها به کارآفرینان کمک میکنند تا برخی از مشکلاتی که با راهاندازی استارتاپ مرتبط است را برطرف کنند. برخی از این مشکلات شامل: فراهم کردن فضای کاری، سرمایه اولیه، راهنمایی و آموزش میشود. تنها هدف انکوباتور استارتاپ کمک به کارآفرینان برای رشد کسب و کارشان است.
انکوباتورهای استارتآپ معمولاً سازمانهای غیرانتفاعی هستند که توسط نهادهای دولتی و خصوصی اداره میشوند. مراکز رشد اغلب با دانشگاهها مرتبط هستند. البته مراکز رشد دیگری نیز وجود دارند که توسط دولتها، گروههای مدنی، سازمانهای نوپا یا کارآفرینان موفق تشکیل شدهاند.
بسیاری از افراد تاسیس مراکز رشد را با رونق فناوری مرتبط میدانند، این در حالی است که اولین مرکز رشد در سال 1959 با نام «مرکز صنعتی باتاویا» تشکیل شد. مرکز صنعتی باتاویا در پاسخ به نرخ بالای بیکاری باتاویا در نیویورک، به عنوان راهی برای تغییر کاربری ساختمان صنعتی خالی تاسیس شد.
مراکز رشد چه خدماتی را به استارتاپها ارائه میدهند؟
مراکز رشد فرصتهای متعددی را در اختیار استارتآپها قرار میدهند. از جمله آنها میتوان به شبکهسازی، کمک برای بازاریابی، دسترسی به اینترنت پرسرعت، کمک حسابداری یا مدیریت مالی، دسترسی به وامهای بانکی، ارتباط با شرکای استراتژیک، دسترسی به سرمایهگذاران فرشته یا VCها، هیئتهای مشاوره و مربیان، کمک به تجاریسازی فناوری، مدیریت مالکیت فکری و مشاور حقوقی است.
شتابدهنده
شرکتهای شتابدهنده به استارتاپهای در حال توسعه امکان دسترسی به مشاوره، سرمایه و سایر پشتیبانیها را میدهند. شتابدهندهها به استارتاپهای تازهتاسیس و نوپا کمک میکنند تا به کسبوکارهایی باثبات و خودکفا تبدیل شوند.
شرکتهایی که از شتابدهندههای کسبوکار استفاده میکنند، معمولاً استارتآپهایی هستند که از مراحل اولیه تأسیس فراتر رفتهاند. به این معنی که میتوانند روی پای خود بایستند، اما برای به دست آوردن قدرت به راهنمایی و حمایت شتابدهندهها نیاز دارند. شرکتهای کمتر توسعهیافته که برای شتابدهنده آماده نیستند، از مراکز رشد برای پشتیبانی استفاده میکنند.
علاوه بر فرصتهای مربیگری و سرمایهگذاری، امکان دسترسی به منابع لجستیکی و فنی و همچنین فضای اداری مشترک فراهم میشود. در قبال این سرمایهگذاری بخشی از سهام این شرکتها متعلق به شتابدهندهها میشود. یک شتابدهنده شرکتها را به شبکههایی متصل میکند که میتوانند از تجربه آنها بیاموزند.
فرشته کسبوکار
سرمایهگذاران فرشته افرادی هستند که در ازای بخشی از کسبوکار، معمولاً به صورت سهام یا حق امتیاز، به استارتاپهای نوپا کمک مالی میدهند. حمایتی که سرمایهگذاران فرشته از استارتاپها ارائه میکنند، نوآوری را تقویت کرده و موجب رشد اقتصادی میشود.
سرمایهگذاران فرشته اغلب از دنیای تجارت میآیند، اما این تنها نقطه مبدا آنها نیست. سرمایهگذاران فرشته معمولاً در مشاغل زیر یافت میشوند:
- متخصصان تجارت، مانند وکلا، پزشکان، حسابداران و مشاوران مالی.
- مدیران شرکتهای سطح C، که میدانند برای اداره یک کسبو کار موفق چه چیزی لازم است.
- صاحبان مشاغل کوچک و کارآفرینان موفق که قبلاً شرکتهای موفقی را راهاندازی کردهاند. این کارآفرینان میدانند چگونه استارتاپهایی را که آینده درخشان و سودآوری دارند تشخیص دهند.
- سرمایهگذارانی که تامین مالی کسبوکارهای کوچک را به یک سرگرمی حرفهای تبدیل میکنند.
- پلتفرمهای تامین مالی جمعی که مجموعهای از پول را به صورت گروهی جمعآوری میکنند، در صورت موفقیت شرکت، هر فرد مبلغ کمی را در ازای سهم کمی از سود نهایی سرمایهگذاری میکند.
سرمایهگذاران فرشته از طریق سمینارها یا کنفرانسهای تجاری و صنعتی، انجمنهای تجاری آنلاین یا از طریق رویدادهای محلی مانند جلسات اتاق بازرگانی، با استارتاپهای جوان ارتباط برقرار کرده و در صورت وجود منافع متقابل با بنیانگذار کسبوکار قراردادی را امضا میکنند. پس از نهایی شدن قرارداد و توافقنامه، مبلغ سرمایهگذاری برای استفاده شرکت آزاد میشود.
سرمایهگذاران فرشته معمولاً بیش از 25 درصد از سهام یک شرکت را به دست نمیآورند. سرمایهگذاران کهنهکار فرشته میدانند که بنیانگذاران شرکت باید بالاترین سهام را در شرکتهای خود داشته باشند، چرا که آنها بیشترین انگیزه را برای موفقیت شرکت خود دارند.
سرمایهگذار خطرپذیر
از دیگر بازیگران اکوسیستم استارتاپی ویسیها هستند. سرمایهگذار خطرپذیر (Venture Capital) یک سرمایهگذار خصوصی است که در ازای سهام خود، سرمایه را در اختیار شرکتهایی با پتانسیل رشد بالا قرار میدهد. این سرمایهگذاری میتواند برای شرکتهای نوپا یا حمایت از شرکتهای کوچکی باشد که مایل به گسترش خود هستند اما به بازارهای سهام دسترسی ندارند.
استارتاپها اغلب برای تامین منابع مالی و تجاریسازی محصولات خود به ویسیها مراجعه میکنند. برخلاف تصور رایج ویسیها معمولاً از همان ابتدا به استارتاپها بودجه نمیدهند. آنها اغلب به دنبال هدف قرار دادن شرکتهایی هستند که به دنبال راهی برای تجاریسازی ایده خود میگردند. صندوق ویسی سهامی را در این شرکتها میخرد و رشد آنها را تقویت میکند.
سرمایهگذاران خطرپذیر معمولاً به دنبال استارتاپهایی با تیم مدیریتی قوی، بازار بالقوه بزرگ و محصول یا خدمات منحصر به فرد با مزیت رقابتی قوی هستند. ویسیها ترجیح میدهند فرصتها را در صنایعی که با آن آشنایی دارند دنبال کنند.
مقاله مرتبط: سرمایهگذاری خطرپذیر چیست و چگونه کارمیکند؟
بانک
بانکها و استارتآپها مدتهاست که به دلیل ماهیت مخالف یکدیگر، در درک یکدیگر با مشکل مواجه بودهاند. از یک سو، استارتاپها شرکتهای جوانی هستند که بر رشد سریع تمرکز دارند. اولویت آنها سودآور شدن نیست، بلکه ایجاد اختلال در بازار با یک فناوری یا محصول نوآورانه است. استارتآپها در ابتدا پول زیادی را صرف تحقیق و توسعه، استخدام و بازاریابی (از جمله موارد دیگر) میکنند بدون اینکه درآمدی ایجاد کنند. اغلب چندین سال طول میکشد تا مدلی تجاری پایدار را پیدا کرده و سودآور شوند.
از سوی دیگر، بانکها نسبت به استارتاپها محتاط هستند. وقتی صحبت از وام میشود، استارتاپها ریسک اعتباری بالایی دارند. تخمین زده میشود که ۹۰ درصد استارتآپها ورشکسته میشوند و تنها 10 درصد از آنها به سوددهی میرسند.
در سرمایهگذاری استارتاپ، دیدگاه VC با دیدگاه یک بانک قابل مقایسه نیست. استارتاپ در هنگام سرمایهگذاری توسط بانک باید احتیاط مالی و مدیریت نقدینگی بیشتری را داشته باشد. یک کارآفرین باید بین رشد و سودآوری بلندمدت تعادل ایجاد کند. همچنین استانداردهای مدیریت شرکتی و اطلاعات باید مطابق با استانداردهای از پیش تعیینشده باشد. شفافیت و اعتماد برای بانکها امری ضروری است.
بر اساس این استاندارها اکنون بانکها به اکوسیستم استارتاپی علاقه واقعی نشان میدهند. بانکها قصد دارند بیشتر در توسعه استارتاپها مشارکت کرده و از آنها در شکل دادن به اقتصاد آینده حمایت کنند.
سندیکا
سندیکا در اکوسیستم استارتاپی یک وسیله سرمایهگذاری است که به سرمایهگذاران (حامیان) اجازه میدهد تا با سرمایهگذاران مرتبط و معتبر (رهبران) در بهترین استارتاپهای بازار سرمایهگذاری کنند. سندیکاها مزایای بزرگی برای رهبران و حامیان ارائه میدهند.
رهبران: رهبران میتوانند در هر معامله پول بیشتری سرمایهگذاری کنند. با سرمایهگذاری بیشتر در هر معامله، ممکن است به سهام بهتری به عنوان سرمایهگذار دسترسی یابند. از طرف دیگر در قبال «رهبری» پروژهای که سرمایهگذاری میکنند، مبلغی را دریافت میکنند (سود سرمایهای حاصل از خروج یا سود سهام پرداختی).
حامیان: از مزیتهای سندیکا برای حامیان میتوان به جریان معاملات بهتر با دسترسی به فرصتهای سرمایهگذاری اشاره کرد. فرآیند شفاف در مذاکره، کاغذبازی کمتر و ریسک کمتر به دلیل تجربه رهبران در سرمایهگذاری و تمایز معاملات خوب از بد از دیگر مزیتهای سندیکا برای حامیان است.
استارتاپها: استارتاپها با دسترسی بیشتر به مبالغ بالای سرمایه و عدم نیاز به معامله با سرمایهگذاران متعدد و متفاوت از این موضوع سود میبرند. رهبران از فرآیند جمعآوری کمکهای مالی استفاده میکنند و مسئولیت مدیریت روابط خود با حامیان را بر عهده دارند. کمک رهبران در سرمایهگذاری موجب دغدغه کمتر استارتاپها در مسیر جذب سرمایه و مدیریت آن میشود.
منتورها
به زبان ساده، منتور استارتآپ کسی است که در موقعیت شما (موسس استارتاپ) بوده و در آن زمینه فعالیت کرده است. توصیههای منتورها برای کمک به رشد کسبوکار بسیار ارزشمند است. مشاوره بیطرفانه مربیان برای کمک به رشد شما وجود دارند، حتی اگر این به معنای توصیههای سخت باشد.
منتورها به افراد کمک میکنند تا از فراز و فرودهای رشد یک استارتاپ عبور کنند. آنها شبکهای خوب را با کارمندان، سرمایهگذاران و سایر مربیان ایجاد میکنند. یک منتور خوب نه تنها میتواند به شما در تعریف ارزش پیشنهادی کسبوکارتان کمک کند، بلکه میتواند شما را از ابتدای تاسیس تا تثبیت و رشد حمایت کند. با مربی مناسب، میتوانید راهحلهای سریعی برای مشکلات سختتر پیدا کنید و در زمان، استرس و پول خود صرفهجویی کنید.
نتیجهگیری
در یک اکوسیستم، بازیگران کلیدی به اندازه کافی به یکدیگر نزدیک هستند تا پیشرفت سریع را ممکن کنند. کارآفرینان برای تبادل نظر و تعامل با مراکز رشد و ساختن تیم مناسب گرد هم میآیند. سرمایهگذاران یاد میگیرند که بفهمند کدام نوع از کارآفرینان، تیمها و استارتآپها به احتمال زیاد موفق میشوند. این امر به نوبه خود سرمایه و دانش جدیدی را از کارآفرینان و کارمندان استارتاپی پس از خروج به اکوسیستم تزریق میکند. این موضوع هم پول و هم دانش را به اکوسیستم برمیگرداند و بازخوردی مثبت را ایجاد میکند.