شهرام شکوری، مدیرعامل هلدینگ طرفه نگار و بنیانگذار نرمافزار هلو است. او سالها در موقعیتهای مختلف راهبر، سرمایهگذار فرشته و … با اکوسیستم استارتاپی فعالیت داشته است. در این گفتگو به صحبت درباره ماهیت استارتآپها، نوآوری و نقش سرمایهگذاران فرشته در اکوسیستم استارتاپی پرداختیم.
استارتاپ چیست؟
به تیمی که محصولی در قالب کالا یا خدمات برای عرضه دارد و دارای مقیاسپذیری و تکرارپذیری نیز هست، استارتاپ گفته میشود. استارتاپ با یک شرکت عادی متفاوت است. یکی از حلقههای مفقوده استارتاپها که کمتر به آن توجه شده است؛ مسئلهای است که باید توسط استارتاپها حل شود. این مسئله در ادبیات استارتاپی لزوما از آینده است. 4 تا 5 سال طول میکشد تا یک استارتاپ به نتیجه برسد، بنابراین مسائلی که امروز توسط استارتاپ من حل میشود؛ تا 4 سال آینده توسط افراد زیادی حل خواهد شد. به همین دلیل باید مقیاسپذیر و تکرار پذیر بوده و مسئلهای از آینده را نوآورانه حل کند، تا درصد موفقیت بالاتری داشته باشد.
چگونگی یافتن مسئلهای از آینده
هنگامی که درباره استارتاپ صحبت میکنیم، بحث کارآفرینی و ارزش آفرینی مطرح میشود. ارزش آفرینی باید همراه با نوآوری باشد. اگر در یک استارتاپ نوآوری اتفاق نیفتد، مشابه بسیاری از استارتاپهای دیگر خواهد بود. برای مثال: تعداد بسیار زیادی پلتفرم آموزش زبان وجود دارد. این مسئله، مسئله آینده نیست. اما اگر این موضوع در متاورس یا توسط واقعیت افزوده پیادهسازی شود، درصد موفقیت بسیار بالاتری خواهد داشت. یافتن منابع تکنولوژی ادبیات مختص خود را دارد. برای یافتن مسئله حدود 25 منبع در اختیار داریم. از جمله: بررسی patent و اختراعات انجام شده، کشورهای پیشرفته در حوزههای تکنولوژی. مهمترین منبعی که استارتاپها در ایران میتوانند دنبال کنند، پیدا کردن نیاز پنهان مشتری است. استارتاپها باید نیازهایی که در حال حاضر در بازار موجود است را مطالعه کرده و به نیاز پنهان دست یابند. نیازی که میتواند در یک یا دو سال آینده آشکار شود.
نوآوری منجر به چه چیزی خواهد شد؟
میان واژه نوآوری و اختراع یک تفاوت جزئی وجود دارد. هر چیز جدیدی که در یک فرآیند، سازمان، جامعه یا در سطوح ملی، کشوری و یا حتی جهانی وارد شود؛ نوآوری نامیده میشود. اگر فرآیند در حال اجرای یک سازمان به سازمان دیگری آورده شود نیز نوآوری اتفاق افتاده است، چرا که موجب بهبود خواهد شد. میزان برداشت از هر نوآوری به اندازه سطح آن نوآوری(سازمانی، ملی، جهانی) خواهد بود. کاری که استارتاپهای مشابه شرکتهایی چون اوبر، آمازون و … انجام میدهند نیز کاری نوآورانه محسوب میشود و کپی برداری نیست. چرا که این تکنولوژی باید جذب شده و در جامعه تطبیق یابد تا قابل توسعه باشد. بنابراین نوآوری را در هر سطحی خواهیم داشت.
چگونه استارتآپ در یک چهارچوب خلق ارزش کند؟
مهمترین قضیه در استارتآپها پاسخ دادن به کلمات wh در انگلیسی است. فلسفه وجودی (what) استارتآپ چیست، چرا و چگونه باید این کار انجام شود. فلسفه کلیدی پاسخ به این سوال است: چرا باید مشتری محصول استارتآپ ما را انتخاب کند؟
اگر استارتآپها بتوانند به این سوال به درستی پاسخ دهند، ارزش ذاتی و پیشنهادی خود را پیدا خواهند کرد. برای پاسخ به این سوال باید خود را جای مشتری گذاشت، پاسخ استارتآپها از جانب خود به این سوال ارزش پیشنهادی را مشخص نخواهد کرد. صرف وقت و تمرکز (در حد چند روز یا حتی چند ماه) برای یافتن ارزش پیشنهادی برای ارائه به مشتری، منجر به یافتن بازار خواهد شد.
حرکت استارتاپها در فضای تاریک و مبهم
در گذر زمان، فاصله انقلابهای صنعتی کمتر از قبل شده است. فاصله انقلاب صنعتی اول و دوم 100 سال بوده و فاصله انقلاب صنعتی چهارم و پنجم (2006 تا 2016 انقلاب صنعتی پنجم مطرح است که هنوز) حدود 10 سال پیشبینی شده است. سرعت تغییرات تکنولوژی در دنیا بسیار بالا رفته است و این موجب رویارویی با عدم قطعیتهای بیشتری در دنیا شده است. استارتآپها در فضای تاریک و مبهمی نیستند، اما به دلیل سرعت تغییرات تکنولوژی نمیتوانند از روشهای قبلی استفاده کنند. باید از روشهای جدیدی استفاده کنند تا بتوانند به عدم قطعیتها پاسخ دهند. از بهترین روشهای پاسخگویی به این عدم قطعیتها میتوان به سناریو نویسی، آیندهپژوهی و … اشاره کرد.
فقدان مهارت در بنیانگذاران
مهمترین مسئله برای بنیانگذاران داشتن یک تیم کامل است. تیمی که بتوانند با آن هماهنگ شده و در کنار یکدیگر کار کنند. هر استارتاپ باید یک تیم کامل داشته باشد، تیمی که در هر یک از مسئولیتها یک نیروی متخصص داشته باشد. برونسپاری کارهای اصلی در یک استارتاپ قابل قبول نیست، زیرا نشاندهنده ناقص بودن یک تیم است.
مسئله بعدی قدرت انعطافپذیری بنیانگذار استارتاپها در برابر افرادی است که دارای تجربه به صورت سنتی یا قدیمی هستند. فقدان این انعطافپذیری در کشور ما بسیار حس میشود.
نقش سرمایهگذار فرشته در اکوسیستم استارتاپی
سرمایهگذار فرشته (angel investor) برای جلوگیری از مقابله شدن یک کارآفرین با یک VC یا CVC ورود میکند. رویکرد VC و CVC یک رویکرد سرمایه محور است، به این معنی که سرمایهگذاری انجام شده، ممکن است مثبت یا منفی باشد. سرمایهگذار فرشته این خلاء را پر خواهد کرد. سرمایهگذار فرشته همان کوهنوردی است که به خاطر علاقه خود به کوهنوردی رفته و اگر در مسیر فردی را بیابد، او را تا رسیدن به قله همراهی و راهنمایی خواهد کرد. اگر سرمایهگذاران فرشته بتوانند به درستی شکل بگیرند، میتوانند به رشد نوزاد استارتاپی کمک کرده و در نهایت او را به VC بسپارند. در این صورت هم میتوانند به موقع خروج کنند، هم موجب عملکرد بهتر سرمایهگذاران خطرپذیر (VC) میشوند.