رضا کلانتری نژاد، مدیرعامل و بنیانگذار شرکت نوآوری همآوا است. کلانتری نژاد قبل از فعالیت در همآوا، شرکت همافزایی فناوریهای همگرا را تأسیس کرد. او یک نوآفرین و کارآفرین سریالی در فناوریهای همگرا و متخصص مدیریت فرآیند نوآوری است. در این گفتوگو به بحث راجعبه معنای واقعی استارتآپ و زیستبوم نوآوری کشور، پرداختیم.
معنای استارتاپ از نظر شما چیست؟
استارتاپ اطلاق به مرحلهای از رشد یک کسبوکار است. هر کسبوکار در این مرحله باید این دو شرط را داشته باشد: ۱. پاسخگوی نیازی باشد که پاسخ داده نشده یا ما میتوانیم با راندمان بهتری به آن پاسخ دهیم، ۲. حتما تکنولوژی محور باشد. با توجه به این تعریف، Scalability (مقیاسپذیری) دیگر یک شرط لازم برای استارتآپها نیست. ما باید با دنیایی که فقط اقتصاد دیجیتال Career (حرفه) اصلی استارتآپهاست، خداحافظی کنیم. Scalability (مقیاسپذیری) و unicorn شدن، لزوما عاقبت یک کسبوکار در مرحلهی استارتآپی نیست. این کسبوکار میتواند تبدیل به یک غزال چابک رو به رشد، با محور تکنولوژی باشد.
آیا یک استارتاپ باید disruptive (ساختارشکنانه) باشد؟
Disruption (ساختارشکن) یعنی دست پیدا کردن به یک تکنولوژی یا روش نوآورانه برای رفع نیاز مشخص که منجر به از میدان به در کردن روشها و پاسخهای قبلی میشود. Disruption (ساختارشکن) میتواند غایت رفتار کسبوکارهای نو باشد که به نظر من بسیار جذاب است. الزامی نیست که هر کسبوکار در مرحلهی استارتآپی ویژگی disruptive (ساختارشکنانه) را داشته باشد. میتواند از incremental innovation (نوآوری افزایشی) استفاده کند. کسبوکارهای incremental innovation (نوآوری افزایشی)، میتوانند باعث بهبود روش پاسخگویی شوند. اتفاقا در اقتصادی که ما در آن کار میکنیم تعداد زیادی از این کسبوکارها وجود دارد و تعداد آنهایی که disruptive (ساختارشکنانه) هستند کمترند.
آیا خلق ارزش و خلق پول استارتآپها، در یک راستا است؟
چون معمولا این اکوسیستم خیلی مبتنی بر کارآفرینیست؛ انگیزهی اصلی کارآفرینها خلق ارزش و خلق پول، by-product (محصول جانبی) است. البته ارائهی ارزش دلخواه به صورت پایدار به جامعه، نیازمند پایداری اقتصادی خوب است. کارآفرین موثر کسی است که اول یک نیاز درست را شناسایی میکند و بعد برای پاسخ گفتن به آن، یعنی برای خلق ارزش از یک روش نوآورانه اقدام میکند.
خلق ارزش از نظر شما چه تعریفی دارد؟
خلق ارزش کردن یعنی پاسخ گفتن به نیاز مشخص جمعی از مردم، که حاضرند بابت آن هزینهای پرداخت کنند. یعنی من روی یکسری داده، پردازشی انجام میدهم که ستانده به گونهای است که شما حاضرید برای ستانده پول پرداخت کنید؛ ولی درگیر دادههای آن سیستم نشوید.
یک کارآفرین چه زمانی باید شکست را بپذیرد و از استارتآپ خود دل بکند؟
زمانی که متوجه شد توجه عمومی برای جذب سرمایه را نمیتواند بهدست آورد و ادامهی حیات از نظر اقتصادی برایش ممکن نیست. کسبوکارها چه در مبالغ کم و چه در مبالغ بالا نیازمند جذب سرمایه هستند؛ اگر هیچکس حاضر نیست با آنها شریک شود بهتر است اینطور فکر کنند که آنها چیزی را میبینند که او نمیبیند. توجه داشته باشید که با شنیدن اولین نه، شما شکست خورده نیستید؛ ولی اگر به اندازه کافی نه شنیدید بهتر است که کسبوکار را رها کنید. قرار نیست آنقدر ادامه دهید که خود را نابود کنید.
دستورالعملی برای کارآفرینهای جوان
هر فرد برای ارزیابی ایده توسط خود چه فاکتورهایی را باید در نظر بگیرد؟
اولین فاکتور در اقتصادهایی مثل ایران که پذیرش unicorn شدن در آنها سخت است، داشتن مشتری به اندازهای که پایداری داشته باشد، بیشتر از unicorn شدن، اهمیت دارد. بهنظرم هر فرد، بیشتر از بقیه میتواند با خودش صادق باشد و متوجه شود، آیا نیازی پیدا کرده که مشکل تعداد زیادی از مردم است، یا خیر. سپس اطمینان پیدا کند که روش خلاقانهای برای پاسخ به آن مشکل ایجاد کرده است. اگر این روش خلاقانه را ندارد یا نوآوری در پاسخگویی به اندازهی کافی وجود ندارد، با خودش صادق باشد. فاکتور آخر مربوط به تیم است؛ مسئلهای که انتخاب شده باید با چرایی وجودی کارآفرین تطبیق داشته باشد. منابع نیروی انسانی که در اختیار دارد، یعنی شرکای تجاری یا co founders (بنیانگذاران) هم مثل او به این چرایی باور داشته باشند. تیم، صورت مسئلهی درست و راهحل درست، سه عنصر اصلی در زمان شروع یک کسبوکار است.
کارآفرین چه mindset (طرز فکر) باید داشته باشد؟
در مورد کسی صحبت میکنیم که با یک انگیزهی درونی، یک چرایی مستحکم برای خود پیدا کرده است. برای پاسخ گفتن به این چرایی، دست به خلق یک چیستی بیرونی میزند، که معمولا همین کسبوکار یا استارتآپی است که خلق کرده. بهنظر من، ویژگیهای بنیادینی که یک کارآفرین باید داشته باشد اینهاست: پایبندی به اخلاقیات، داشتن یک جهانبینی بسیط، نگاه جهان بینانه به عالم داشتن، داشتن یک نظام ارزشی consistent به معنای خودسازگار و یک نوع احساس علاقهمندی به خلق ارزش برای جامعه.
در دنیا فضای رقابتی چگونه است؟
در اکوسیستمهای مختلف قطعا شما این فضای رقابتی را میبینید. ما با الگوها، مدلها و روش اقتصادی نظام capitalist (سرمایهداری) کار نمیکنیم. اگر حجم سرمایهگذاری سالیانه در اکوسیستم نوآوری کشور را ببینید متوجه میشوید آنقدر سرمایهگذاری کم است که اگر بخشی از آن هم صرف رقابت سرمایهگذاری روی ۲ کسبوکار بدیل و رقیب شود، در آخر هیچ سرمایهای باقی نمیماند. نباید به دنیا و اکوسیستمهای دیگر نگاه کرد. نکتهی دیگری که وجود دارد، بشر در آستانهی چالشهای جمعی قرار گرفته است؛ یعنی ما تا ۳۰ سال دیگر، با چالش غذا دادن به ۱۰ میلیارد نفر مواجهیم. ۶۰ میلیون نفر در دنیا گرسنهاند و وظیفهی وجودی کارآفرینان است که به آن پاسخ دهند. موردی که اهمیت دارد، تعامل و همکاری برای کمکردن آلام عمومی و غلبه کردن بر معضلاتی مانند محیط زیست، کشاورزی و مواردی از این قبیل است.
بهنظر شما 100استارتآپ چگونه میتواند در این کار موثر باشد؟
آدمهایی که در چنین رویدادهایی شرکت میکنند، باید بررسی شوند و نقاط ضعف آنها در فرصتهای همکاری مشخص و بازخورد داده شود و کمک شود تا نسلهای بعدی مرتکب این اشتباهات نشوند.
در حالیکه منابع و فرصت به میزان کافی، وجود ندارد؛ فضای کسبوکار و نوآوری کشور بیش از اندازه، دچار رقابت است. این یکی از آفتهای امروزه زیستبوم نوآوری کشور است. زمین به اندازهای که این تعداد رقیب وجود دارد، گسترده نیست. احتیاج به کمکهای بیشتری برای باز کردن و راندن مرزهای این اکوسیستم به سمت بیرون است.
گامهای عملی این حوزه چیست؟ 100استارتآپ چه کاری میتواند انجام دهد؟
- خلق تجربههای مشترک در موفقیتهای مشترک.
- تلاش برای ایجاد همافزایی از منظر مشارکت و همکاری تا رقابت.
ثروتمندترین فعالان این اکوسیستم هم آنقدر منابع در اختیار ندارند که با هم رقابت کنند. در حال حاضر اثرگذاری مرکب و چندجانبه، فارغ از مطرح شدن خود و سازمان نیاز اصلی این اکوسیستم است.