کاهش هیجان فضای استارتآپی کشور / موج جدید کارآفرینی را استارتآپهایی خواهند ساخت که کارهای بنیادیتر و عمیقتری را انجام میدهند
این روزها از افول و ناکارآمدی مدل شتابدهندهها برای حمایت از استارتآپها زیاد میشنویم؛ به همین بهانه رسانه «راه پرداخت» با حمایت «۱۰۰ استارتآپ» به سراغ چند نفر از فعالان زیستبوم کارآفرینی رفته تا نظر آنها را درباره شرایط شتابدهی در ایران جویا شود. این یادداشت از جمله این مطالب است که در قالب پرونده «شتابدهنده، مدلی در حال افول؟» منتشر شده است.
محمدحسین حمیدی، عضو هیات مدیره توسعه کارآفرینی بهمن | متر و معیار مشخصی در دست نیست تا بتوان اظهار نظر قطعی در رابطه با اینکه آیا اکوسیستم استارتآپی کشور افول کرده یا خیر، ارائه کرد. اگر مجموعههایی که فضای کارآفرینی را پایش میکنند، اطلاعاتی را به اشتراک بگذارند شاهد تحلیلهای بهتری در رابطه با سازوکارهای این اکوسیستم خواهیم بود. در ادامه این یادداشت به بیان مشاهدات و برداشتهای خود در رابطه با اکوسیستم استارتآپی کشور پرداختهام.
کاهش سرعت رشد برخی شرکتهای نوپا که در سالهای گذشته رخ داده نمیتواند نشانه قطعی برای افول فضای استارتآپی باشد زیرا برخی از استارتآپها طی چند فصل گذشته رشد خوبی را از خود به نمایش گذاشتند. رویدادهایی مانند الکام استارز نیز کند شدن نرخ تولد استارتآپها را تأیید نمیکند. میتوان گفت از هیجان سالهای آغازین شکلگیری جریان کارآفرینی ایران کاسته شده و فضا به سمت پختگی و بلوغ بیشتر در حرکت است. با توجه به چیده شدن به اصطلاح «میوههای در دسترس»، میتوان حدس زد یافتن ایدههای سادهتر که در گذشته اجرایی نشده مشکلتر میشود و موج جدید کارآفرینی شامل شرکتهایی خواهد بود که کارهای جدیتر، بنیادیتر و عمیقتری انجام میدهند.
طبیعی است این موج جدید تا به اوج برسد به زمان نیاز دارد و در سالهای آتی باید منتظر بمانیم تا ثمراتش را ببینیم. همچنین شاهد تیمهایی خواهیم بود که نگاه به بازارهای خارجی دارند و ممکن است یا با توجه به شرایط سیاسی حاکم بر فضای بینالمللی چراغ خاموش کار کنند یا به خاطر هدفگیری مخاطبان خارج از مرزهای کشور، در داخل کشور برای عموم مردم کمتر شناخته شده باشند و به عنوان نشانههای رونق این فضا دیده نشوند. در حال حاضر شاهد ظهور نمونههایی از استارتآپها هستیم که بر پایه الگوی رایج نسل اول استارتآپهای ایرانی، یعنی شبیهساز شده از نمونههای موفق خارجی، نیستند. بلکه نوآوری، جوشش درونی و خلاقیت در آنها متبلور است.
شتابدهندهها، رویدادها، فعالیتهای پررنگ رسانهای و مواردی از این دست عناصر مهمی در ایجاد موج و هیجان اولیه برای شکلگیری فضای کارآفرینی به ویژه دیجیتال ایران بودند و هستند. شور و شوق برای آغاز به کار، یک نیروی پرقدرت است ولی در ادامه لازم است با درایت و پختگی همراه شود. شاید از این فضای هیجانی کاسته شده باشد ولی مثبت بخواهیم نگاه کنیم معنایش رشدیافتهگی بیشتر است.
ناکارآییهایی مراکز رشد یا پارکهای فناوری باعث شده تا مدل شتابدهندهها با وجود نواقصی که دارند مورد استقبال قرار بگیرند. ضمناً باید به این نکته توجه کرد که مدل شتابدهنده فقط در ایران مورد نقد قرار نگرفته است. حدود سه سال پیش مقالهای در یکی از منابع خارجی پیشبینی کرده بود بخش عمدهای از شتابدهندهها ظرف سالهای آینده تعطیل خواهند شد. یکی از دلایل عمدهای که برای این اتفاق ذکر شده بود اتکای شتابدهندهها به منابع دولتی و عمومی بود که عمدتاً پایدار نیستند.
همچنین در این مقاله اشاره شده بود شتابدهندههایی شانس بقاء دارند که توسط یک نهاد سرمایهگذاری جسورانه پشتیبانی شود. چیزی که در ایران شاهدش بودیم این بود که شتابدهندهها کمک میکردند تیمها آغاز کمریسکتری را داشته باشند ولی زنجیره کامل نبود و برای رشد در مقیاسهای بالا تیمها با خلاءهایی مواجه میشدند که در مواردی منجر به یأس و دلسردی میشد.
به نظر میرسد در حال حاضر سرمایهگذارهای جسورانه که در مراحل خیلی اولیه یا ابتدایی شکل میگیرند هوشمندی و آگاهی بهتری نسبت به کارشان پیدا کردند و ادبیات و اصول حاکم بر سرمایهگذاری جسورانه، این روزها، بهتر درک میشود. همچنین سرمایهگذارها در حال حاضر خیلی گزیدهتر عمل میکنند و ارزیابیهای آنها موشکافانه و کارشناسانهتر شده است.
با این حال، به نظر مشکل جدی در سرمایهگذاری در مراحل بالاتر و گزینههای خروج وجود دارد. در حال حاضر رویکرد ونچر بیلدینگ که توسط IIG و برخی دیگر از مجموعهها دنبال میشود در مقابل سرمایهگذاری بر روی تیمهای کارآفرین شکل گرفته که باعث میشود کارآفرینی از پایین به بالا، کمتر رشد و گسترش پیدا کند.