قصههای واقعی و تخیلی کارآفرینانی که از گاراژ خانه کار خود را شروع کردند قدمتی بیش از سن و سال مفهوم کسب و کارهای نوپا دارد، جمعهایی دوستانه که در گاراژ خانه جمع میشدند و با کلی شور و شوق و ایده نوآورانه و البته صبر و پشتکار دنیا را تکان میدادند،این تصویر غالب ذهنی ما در رابطه با کارآفرینان است.اما این تصویر واقعا چقدر درست است؟
اریک ریس در کتاب نوپای ناب کارآفرینی را خیلی عام تر تعریف میکند، او معتقد است هر کس که مواد خام نوآوری یعنی ساختار تیمی مناسب، کارکنان خوب، چشم انداز قوی برای آینده و تمایل برای پذیرش ریسک را داشته باشد کارآفرینی بالقوه است خواه در گاراژ خانه اش باشد خواه در یک سازمان عریض و طویل.او با این تعریف توجه ویژه ای به مفهوم کارآفرینی سازمانی میکند و آن را یکی از ملزومات بقای سازمانهای بزرگ میداند.
حالا که کمی با ویژگیهای کارآفرین آشنا شدیم بد نیست نگاهی هم به تعریف کسب و کار نوپا یا استارتاپ بیاندازیم.اریک ریس در این کتاب تعریفی ارائه میدهد که تک تک اجزای آن پر اهمیت است و نمیشود از آن گذشت، بنابراین خلاف روال همیشگی ناچارا عین عبارت را برایتان روایت می کنیم:
“کسب و کار نوپا،موسسهای انسانی است که برای ایجاد یک محصول یا خدمت جدید در شرایط عدم قطعیت فراوان طراحی شده است.”
او نوپای ناب را مجموعهای از تکنیکها برای بالا بردن شانس موفقیت یک کسب و کار نوپا یا استارتاپ میداند که میتواند به کمک کارآفرین بیاید.
معمولا وقتی افراد تصمیم میگیرند تا کسب و کاری نوپا راه بیاندازند آنقدر به سمت محصول یا خدمتی که بناست ارائه دهند متمایل میشوند که فراموش میکنند یک کسب و کار نوپا بسیار فراتر از این است و ماهیتی انسانی دارد، ماهیت انسانی یعنی این که این شرکت قرار است با انسان ها تعامل کند، هم از درون و هم از بیرون و این شروع ماجرای پیچیده راه اندازی یک کسب و کار نوپا است.
با توجه به این نکته اریک ریس تعریفی گسترده تر از محصول دارد و معتقد است هر منبعی از ارزش برای مردم را می توان محصول دانست.
این تعاریف بسیار مهم وهمگی لازمه فهم مدل نوپای ناب هستند، یکی دیگر از این تعاریف مهم تعریف نوآوری است.نوآوری میتواند شکلهای مختلفی داشته باشد، اکتشافات علمی بدیع، استفاده از فن آوری موجود در کاربردی جدید، بهره بردن از یک مدل کسب و کار جدید و یا حتی ارائه محصول یا خدمت در مکانی جدید یا به آن دسته از مشتریان که در گذشته کمتر مورد توجه بودند.
وقتی نوآوری را اینطور تعریف کنیم و این عبارات را در کنار مفهوم کارآفرینی سازمانی که بالاتر به آن اشاره کنیم قراردهیم بهتر درک خواهیم کرد که حتی سازمان های بزرگ چقدر در معرض فرصتهای کارآفرینانه قرار می گیرند.
از طرفی با این تفاسیر ناکارآمدی ابزارهای مدیریت عمومی برای کسب موفقیت در این شرایط مبهم و متلاطم بیشتر به چشم میآید و نیاز به مدل نوپای ناب بیشتر حس میشود.