همواره “یادگیری” قدیمی ترین بهانه بشر در شکستها بوده است،اغلب ما وقتی به اهدافی که از پیش تعیین کردهایم نمیرسیم و به آن چه قولش را به خود یا دیگران دادهایم دست نمییابیم بر این بهانه تکیه میکنیم که “حداقل یک چیز مهم یاد گرفتم”.
همه میدانیم “یادگیری” برای سرمایهگذاران یک کسب و کار شکست خورده که پول و زمان و انرژی صرف یک تیم کارآفرینی کردهاند دلداری کوچکیست و یا مثلا شما هرگز نمیتوانید به بانک در ازای وامی که به شما پرداخت کردهاست “یادگیری” برگردانید و جلوی مصادره اموالتان را بگیرید همانطور که اگر یک خلبان باعث سقوط هواپیما شود در حال سقوط حتما چیزهایی یاد گرفته اما این “یادگیری” به درد هیچ کس نمیخورد حتی خودش!
یادگیری در بعضی امور خصوصا در دنیای کسب و کار خیلی خوش نام نیست.
اما واقعیت این است که از طرف دیگر اگر هدف اساسی یک کارآفرین را ساختن سازمان در شرایط عدم قطعیت فراوان بدانیم آنگاه مهمترین ابزار او برای دستیابی به این هدف همین “یادگیری” است که در پاراگراف بالا حسابی به آن نیش و کنایه زدیم!
کارآفرین نیاز دارد تا مدام ببینید کدام دسته از اقدامات او را از مسیر منحرف کرده،حرکتش را کند کرده و یا حتی باعث شتاب گرفتنش شده است، کارآفرین نیاز دارد تا کشف کند که آیا در مسیر رشد کسب و کاری پایدار قرار دارد یانه و تنها ابزار این تشخیص برای او همین “یادگیری” است.
خلاصه تکلیف چیست “یادگیری” ضامن بقای کسب و کار است یا بهانه ای برای فرار از افسردگی پس از شکست؟
اریک ریس در مدل نوپای ناب مفهوم “یادگیری معتبر” را بیان میکند و آن را نوش دارو بعد از مرگ سهراب یا یک داستان جذاب برای پنهان کردن شکست نمیداند، بلکه یادگیری معتبر را روشی دقیق برای نشان دادن پیشرفت در شرایط عدم قطعیت که ویژگی جدانشدنی از کسب و کارهای نوپا است میداند.
یادگیری معتبر یا Validated Learning یک اقدام خاص نیست بلکه فرایندی است شامل مجموعهای از اقدامات که به صورت تجربی نشان میدهد یک تیم حقایقی ارزشمند در مورد حال و آینده کسب و کار نوپایش کشف کرده است. این فرایند واقعیتر، دقیقتر و سریعتر از پیش بینی بازار یا فرآیند کلاسیک تهیه طرح کسب و کار است. علاوه بر این یادگیری معتبر پادزهری است برای مشکل مهلک، اجرای موفقیت آمیز برنامه هایی که محکوم به شکست هستند!
یادگیری معتبر اساسی ترین اصل مدل نوپای ناب است که توسط اریک ریس تدوین شده است.
اولین پرسش کارآفرینی که از مدل نوپای ناب پیروی میکند باید این باشد که کدام اقدامات و فعالیتها خالق ارزش بودهاند و کدام یک هدر دهنده و اتلافکننده منابع، پر رنگ کردن این پرسش در ذهن کارآفرین باعث میشود تا شناسایی و حذف فعالیتهای اتلاف کننده رفته رفته به صورت سیستماتیک صورت بپذیرد.
تویوتا با مدل تولید ناب که پدر معنوی نوپای ناب است توانست اتلافهای موجود در فرایند تولید را شناسایی و حذف کرده و سالیان سال در صنعت اتومبیل یکه تازی کند.
یکی از وجوه تمایز مدل تولید ناب و نوپای ناب در این است که در کسب و کارهای تولیدی برای مشتریان اهمیتی ندارد که یک محصول چگونه مونتاژ میشود و فقط مهم این است که درست کار کند،اما در کسب و کارهای نوپا این که مشتری چه کسی است و چه چیزی را ارزش میپندارد کاملا نا مشخص است و این تنها بخشی از عدم قطعیتی است که مدام به آن اشاره میکنیم و آن را بخش جدایی ناپذیر این کسب و کارها میدانیم.
اریک ریس معتقد است در یک کسب و کار نوپا باید “ارزش” را باز تعریف کنیم تا سپس پی ببریم کدام اقدامات در راستای خلق ارزش قرار دارند و کدام اقدامات فقط منجر به اتلاف منابع شدهاند. در این قسمت از خلاصه کتاب نوپای ناب پی بردیم که توسعه محصول صرفا تحویل به موقع محصولات و ویژگیها با بودجه برنامه ریزی شده نیست بلکه بسیار پیچیده تر از آن است و باید همواره به شناسایی و حذف منابع اتلاف کننده پرداخت تا یادگیری معتبر تمام و کمال رخ دهد و باعث رشد پایدار کسب و کار نوپا شود.