محمد فرجود، با سابقهای طولانی در زمینهی فناوری، اکنون مدیرعامل هلدینگ فناوری و نوآوری بانک تجارت است. او گامهای مؤثری در راستای توسعه راهکارهای نوین سازمانی، از جمله خدمات ارتباطی پیشرفته، خدمات دیتا، اینترنت اشیا، راهکارهای شهر هوشمند، حملونقل هوشمند، راهکارهای ابری، خدمات نوین پرداخت و بیگدیتا برداشته است. در این مصاحبه راجع به بایدها و نبایدهای یک استارتاپ خوب، وضعیت اکوسیستم استارتاپی و پرداخت اعتباری در ایران، گفوگو کردیم.
مفهوم استارتاپ به نظر شما چیست؟
این موضوع خیلی تعریفپذیر نیست؛ ولی از دید من، استارتاپ یک مجموعهی دانشی-تجاری است که با اهداف اقتصادی برای ایجاد سرویس یا محصول جدید، ایجاد میشود. این مجموعه معمولا مبتنی بر کار گروهی، دانش فنی و در عین حال دانش تخصصی حوزهی کاری خود میباشد. یک استارتاپ باید امید داشته باشد که رشدهای بزرگی در حوزه کاری برایش اتفاق بیفتد.
مدیر یک استارتاپ چطور باید خلق ارزش کند؟
یکی از وظایف او، کنار هم قرار دادن اعضای تیم و تعیین یک هدف مشترک برای آنهاست. برای حرکت در مسیر درست، استارتاپ باید طرح تجاری و استراتژی خود را با توجه به اتفاقات، بارها بازنویسی کند. خیلی اوقات محصولی که روز اول طراحی میشود با محصول نهایی بسیار متفاوت است. به همین دلیل، مدیر باید بتواند استارتاپ را در این مسیر پر پیچ و خم، هدایت کند.
یک موضوع مهم دیگر، بالا بردن توان تعامل مدیر با نیروها و همتیمیهای خود است. اکثر تیمها جوان هستند و سابقهی کار آنچنانی هم ندارد؛ به همین دلیل کنار هم قرار گرفتن و انجام درست کار گروهی، برای آنها اهمیت زیادی دارد. اخلاقیات، طرز فکر و انگیزههای مختلف ممکن است باعث آسیب به هدف اصلی استارتاپ شود.
مدیر استارتاپ باید مسیر رشد کسبوکار را درست ترسیم کند و در جای مناسب، اقدام درست را انجام دهد. این موضوع در ابعاد تامین مالی و رشد بازار بسیار حائز اهمیت است. همچنین او باید واقعبین باشد. من همیشه میگویم استارتاپ باید افق بلند داشته باشد ولی در عین حال، گامهای کوچک، محکم و مستمر بردارد.
یک ایدهی خوب چه ویژگیهایی دارد؟
در بطن موضوع، به نظرم نوآوری در ایده بسیار اهمیت دارد. در یک ایده ی خوب، باید رگههای پررنگی از نوآوری را دید و صرفا یک کپی از ایده یا محصول دیگر نباشد. حتی ممکن است این کپی کردن خیلی خوب انجام شود، ولی من آن کسبوکار را خیلی استارتاپ به حساب نمیآورم. همینطور ایده باید یک خلا را در بازار یا مشتریان هدف خود پر کند. برای هر ایدهای باید یک نیاز جدی و قابل درک توسط ارائهدهنده سرویس و مخاطب هدف وجود داشته باشد. آخرین مورد هم قابلیت پیادهسازی آن ایده است. ایدههای بلند و متهورانه خیلی خوب است، در صورتی که قابلیت پیادهسازی داشته باشد.
داشتن بازار بزرگ برای استارتاپ ها چقدر اهمیت دارد؟
وقتی طیف گستردهای از استارتاپها را نگاه میکنیم، خیلی از آنها مفهوم تجاری ندارند و در موضوعات اجتماعی فعالیت میکنند. به همین دلیل تعریف مشخصی برای بازار بزرگ وجود ندارد. طبیعتا اکثر کسانی که به فضای استارتاپ ورود میکنند، میخواهند یک رشد جدی را در کسبوکار خود ببینند. نکتهی مهمی که وجود دارد، میزان ظرفیت رشد بازار است. این موضوع شاید بعضی مواقع از اندازه بازار هم مهمتر باشد؛ چون بعضی از بازارهای خیلی بزرگ، بازیگران قوی و زیادی هم دارند. در نتیجه کلان بازار ممکن است خیلی جذاب باشد ولی فرصتهای خوی برای ایدههای تکراری نداشته باشد.
به نظر من کلیدواژهی این قضیه، قابلیت رشد و توسعه جدی بازار است.ممکن است اندازه بازار یک استارتاپ در اوایل شروع به کار خود، بزرگ نباشد؛ ولی طبق بررسیها رشد بازار بزرگی داشته باشد. به همین دلیل در سودآوری و اندازه بازار، باید به میزان رشد توجه جدی داشت.
چه تفاوتی بین اکوسیستم استارتاپی ایران و جهان وجود دارد؟
اکوسیستمهای جهانی معمولا در محیطی خلق میشوند که بازیگران بزرگ حوزهی فناوری و تامین مالی در آنها وجود دارد. در نتیجه زیرساختهای لازم برای کسی که میخواهد سرویسی ارائه کند، موجود است. در کشور ما تقریبا همهچیز داخلیست و زیرساختی وجود ندارد؛ به همین دلیل استارتاپها از یک نقطه به بعد باید خیلی از کارها را خودشان انجام دهند. همین موضوع باعث میشود در اکوسیستم جهانی، خیلی نوآوری وجود نداشته باشند.
ویژگی دیگر این اکوسیستم در ایران، ظرفیت خوب نیروی انسانی، دانشی و دانشگاهی است. نیروها اکثرا در بعد فنی، و تجاری، پتانسیل اولیه خوبی دارند. با توجه به هزینهها در مقیاس جهانی، محصولاتی که در ایران تولید میشود یا خدماتی که ارائه میدهند، در مقایسه با هزینههای جهانی خیلی پایینتر است. این یک مزیت رقابتی خیلی خوب، برای رقابت در بازار جهانی است.
پرداخت اعتباری در ایران به چه سمتی حرکت می کند؟
ما در حوزهی B2C (تجارت به مصرفکننده)، تقریبا کارت اعتباری نداشتیم و محصول نتوانسته آنطور که باید در کشور ما رشد پیدا کند.در نتیجه ابزارهایی که در حال ورود به بازار هستند، از جمله BMPL (الان بخر بعدا پرداخت کن) با یک بازار دست نخورده مواجهاند. به همین دلیل من رشد جدی برای ابزارهایی که بتوانند در حوزهی B2C (تجارت به مصرفکننده)، اعتبار فراهم کنند، پیشبینی میکنم. با توجه به شرایط اقتصادی، مردم به ویژه کسانی که درآمدشان ثابت است، از این فناوریها استقبال میکنند. آنها نیاز دارند نوسانات نقدینگی خود را بدون فرایندهای پیچیدهی وام و تسهیلات با این ابزارهای نوین کنترل کنند.
جمعبندی
استارتاپ یک مجموعهی دانشی-تجاری است که با اهداف اقتصادی برای ایجاد سرویس یا محصول جدید، ایجاد میشود. استارتاپها باید افق بلند داشته باشند ولی در عین حال، گامهای کوچک، محکم و مستمر بردارد. اکثر کسانی که به فضای استارتاپ ورود میکنند، میخواهند یک رشد جدی را در استارتاپ خود ببینند. ممکن است اندازه بازار یک استارتاپ در اوایل شروع به کار خود، بزرگ نباشد؛ ولی طبق بررسیها رشد بازار بزرگی داشته باشد. به همین دلیل در سودآوری و اندازه بازار، باید به میزان رشد توجه جدی داشت.